Important Announcement
PubHTML5 Scheduled Server Maintenance on (GMT) Sunday, June 26th, 2:00 am - 8:00 am.
PubHTML5 site will be inoperative during the times indicated!

Home Explore Iranian Magazine Issue 16

Iranian Magazine Issue 16

Published by owlad, 2016-10-24 19:37:01

Description: Iranian Magazine Issue 16.

Keywords: Iranian Magazine Iran New Zealand Australia

Search

Read the Text Version

‫گاھنام ٔه فرھنگی‪،‬ھنری‪،‬اقتصادی و اجتماعی ویژ ٔه ایرانیان مقیم نیوزیلند‬ ‫شمارٔه شانزدھم مهر ‪Issue No.16 Oct 2016 1395‬‬‫رای‪e‬گ‪e‬ا‪r‬ن‪f‬‬

  Real Estate Talk with Mousa Assady

‫موسسه ایرونز‪ ،‬برگزار کننده اولین مدرسه فارسی ویژه کودکان و نوجوانان و همچنین بزرگسالان در نیوزیلند‬‫جهت کسب اطلاعات بیشتر و شرایط شرکت در کلاسها با شماره تلفن‪ 0278144553 :‬و یا ایمیل زیر با ما تماس بگیرید‪.‬‬ ‫)‪Interested in Learning Persian(Farsi‬‬ ‫‪Farsi Classes for Kids, Teens & Adults‬‬ ‫‪[email protected]‬‬ ‫سخن سردبیر‬ ‫همکاران این شماره‬‫بهـار اسـت‪ .‬فصلـی کـه همـواره یـادآور شـکوفایی و تازگیسـت‪ .‬بـرای‬‫بهـار بایـد همیشـه ایـده هـای تـازه‪ ،‬نـگاه تـازه و هیجـان تـازه داشـت‪.‬‬ ‫فروغ سميعى‬‫بایـد بـاز و روشـن اندیشـید و پذیـرای نـوآوری شـد تـا مثـل بها ِرایـن‬ ‫صديقه شهري‬ ‫سـرزمین زیبـا دوبـاره قـد کشـید‪.‬‬ ‫شيدا علوى‬‫آدم هــا بــه ســادگیه فصــل هــا هســتند‪ .‬اگــر بخواهنــد مــی تواننــد‬ ‫‪ ‬فهيمه غريب‪ ‬‬ ‫سوسن فراز جو‬ ‫تغییــر کننــد‪.‬‬ ‫ملك تاج فرجام‬‫بـا تجربـه هـا‪ ،‬بـا ضربـه هـا‪ ،‬بـا اشـتباهات و مشـاهده تاثیـرات آن بـر‬ ‫كيانا كاظمي‪ ‬‬ ‫فرزانه معقولي‪ ‬‬ ‫زندگـی درس مـی گیرنـد‪ .‬البتـه اگـر بخواهنـد‪.‬‬‫در مسـیر زندگـی‪ ،‬همـه امیـدم ایـن اسـت‪ ،‬آنهایـی کـه مـی شناسـم‬ ‫الهام ميلاني‬‫بخواهنـد کـه بیاموزنـد و از قدکشیدنشـان کنـار هـم لـذت ببرنـد‪ .‬قـدر‬ ‫ساناز نقى زاده‬‫لحظــات را (هرچنــد گاهــی تلــخ) بداننــد و بــا کمــک آنهــا لحظــات‬ ‫طراح و صفحه آرا‪ :‬شروین شهریار‬‫شـیرین بیشـتری در زندگـی اشـان ایجـاد کننـد‪ .‬از همـه آنهایـی کـه‬ ‫سردبیر‪ :‬سپیده دلاوری‬ ‫مدیر مسئول‪ :‬مژده اولاد‬ ‫در زندگـی اشـان گـذر کـرده انـد و مـی کننـد درس بگیرنـد‪.‬‬ ‫صاحب امتیاز‪ :‬موسسه ایرونز‬‫رشـد کـردن فقـط بـه مهاجـرت‪ ،‬شـغل بهتـر‪ ،‬خانـه بزرگتـر و غیـره‬‫نیسـت‪ .‬رشـد کـردن یعنـی انسـان بهتـری شـدن‪ .‬یعنـی عیـب هـا را‬ ‫عکس‪SepiaShots Photography :‬‬ ‫‪SepiaShots.com‬‬ ‫دیـدن‪ ،‬آنهـا را پذیرفتـن و در راه رفعشـان قـدم برداشـتن‪.‬‬ ‫بهاری‪ ،‬روشـن و بی عیب باشید‪.‬‬‫هـر گونـه اسـتفاده و یـا بازنشـر همـه و یـا قسـمتی از مطلـب منـدرج در ایـن نشـریه‬‫منــوط بــه کســب اجــازه کتبــی از صاحــب اثــر اســت‪ .‬مقــالات درج شــده دربردارنــده‬‫دیــدگاه هــای شــخص نویســندگان اســت و الزامــا بازتــاب دهنــده نظــر ایــن نشــریه‬ ‫نمی باشد‪.‬‬ ‫لطفا مشترک شوید‬‫علاقمندان جهت اشتراک و دریافت مجله ایرانیان می توانند تنها با پرداخت ‪ 4‬دلار برای هر شماره به عنوان هزینه پستی‪ ،‬مجله را بصورت رایگان در‬‫‪[email protected]‬‬ ‫سراسر نیوزیلند دریافت نمایند‪ .‬لطفا فیش پرداختی و آدرس پستی خود را به ایمیل زیر ارسال نمایید‪.‬‬‫‪Ac. No. 02-0112-0131013-013 BNZ BANK‬‬

‫چرا عاشق می شویم‬‫دو تیـپ رایـج دیگـر نیـز در روابـط میـان خانـم هـا و آقایـون وجـود دارد‪ ،‬کسـانی‬ ‫بــاور عــوام بــر ایــن اســاس اســت کــه انســان هــا بــه ســوی افــرادی کشــیده‬‫کـه در ایـن دو گـروه قـرار مـی گیرنـد معمـولاً مشـکلات یکسـانی دارنـد و بـرای حـل‬ ‫مـی شـوند کـه از نظـر روحـی شـباهت هایـی بـا آنهـا دارنـد؛ البتـه در ایـن میـان‬ ‫جذابیـت فیزیکـی نیـز نقـش مهمـی را بـازی مـی کنـد‪ .‬پائلـو هـال‪ ،‬روانـکاو مسـائل‬ ‫مشکلاتشـان نیـز راه حـل هـای یکسـانی پیـدا مـی کننـد‪.‬‬ ‫خانوادگـی بـه مـا مـی گویـد کـه چـرا افـراد همیشـه عاشـق یـک سـری تیـپ هـای‬‫♥ ♥ کـودک در آشـیانه‪ :‬مطمئنـم کـه تـا کنـون بـا چنیـن تیپـی برخـورد زیـادی‬‫داشـته ایـد‪ .‬آنهـا شـبیه بـه یکدیگـر هسـتند و اغلـب لبـاس هـای مشـابهی می پوشـند‪.‬‬ ‫خـاص مـی شـوند و تیـپ هـای دیگـر برایشـان جذابیتـی ندارنـد‪.‬‬‫سـرگرمی هـای یکسـانی دارنـد و از همـه مهمتـر از چیزهـای یکسـانی بدشـان مـی آید‪،‬‬ ‫در برخــی از روابــط گاهــی اوقــات مشــاهده مــی شــود کــه تمــام دعواهــا تنهــا‬‫آنهـا تـاش مـی کننـد تـا هـر چیـز بـدی را از رابطـه ایـده آلشـان دور نگـه دارنـد و‬ ‫از ســوی یکــی از طرفیــن شــروع مــی شــود‪ .‬در چنیــن حالتــی یــک نفــر هســت‬ ‫کـه همیشـه آتـش بـه پـا مـی کنـد و دیگـری بـا حفـظ آرامـش‪ ،‬ماننـد آبـی بـر‬ ‫سـعی دارنـد تـا در مقابـل دنیـای بـزرگ و بـد خارجـی ایسـتادگی نماینـد‪.‬‬ ‫روی آتـش عمـل مـی کنـد‪ .‬شـاید هـر دوی آنهـا احساسـات واقعـی خودشـان را‬‫♥ ♥ سـگ و گربـه‪ :‬ظاهـراً بـه نظـر مـی رسـد کـه بهتـر بـود ایـن دو نفـر هیـچ‬ ‫درک نمـی کننـد‪ ،‬امـا در کنـار یکدیگـر احسـاس خوشـبختی مـی کننـد‪ .‬بـه هـر‬‫وقــت یکدیگــر را ملاقــات نمــی کردنــد آنهــا دائمــاً بــر ســر مســائل مختلــف بــا‬ ‫حـال همـه روزه زوج هـای مختلـف ایـن مسـئله را بـه شـیوه هـای متفـاوت‬‫یکدیگـر جـر و بحـث و دعـوا دارنـد‪ .‬همیشـه جبهـه جنـگ را حفـظ مـی کننـد و‬ ‫تجربـه مـی کننـد‪ .‬ایـن احسـاس یکـی شـدن چیـزی اسـت کـه هنـری دیکـس‪،‬‬‫اینطـور نشـان مـی دهنـد کـه بـه هیـچ وجـه تمایلـی بـه ایجـاد صمیمیـت ندارنـد‪.‬‬ ‫رواندرمانگـر و مشـاور خانـواده‪ ،‬از آن بـه عنـوان پیونـدی در ضمیـر ناخـودگاه یـاد‬‫شــاید احســاس کنیــد کــه در رابطــه شــخصی شــما قــدری از تمــام تیــپ هــای‬‫متفـاوت وجـود دارد‪ .‬همچنـان کـه رابطـه بـه جلـو پیـش مـی رود‪ ،‬طرفیـن دخیـل‬ ‫مـی کنـد‪.‬‬‫نیــز از نظــر روحــی و روانــی رشــد مــی کننــد و بدیهــی اســت کــه الگــوی هــای‬ ‫♥ ♥پیوند ناخوداگاه‬‫رفتـاری آنهـا بـا گذشـت زمـان تغییـر مـی کنـد‪ .‬بـه عنـوان مثـال در زمـان بیمـاری‬ ‫هــر یــک از افـراد دارای پیـش زمینــه هــای روانــی مخصــوص بــه خــود هســتند‪.‬‬‫و آسـیب دیدگـی ممکـن اسـت طبـق الگـوی والـد و فرزنـد عمـل کنیـد‪ .‬همچنیـن‬ ‫همـه مـا در ذهـن خـود جزئیـات تجربـه هـا و خاطـرات گذشـته را ذخیـره کـرده‬‫اگـر در رابطـه خـود تولـد یـک کـودک پیـش بیایـد‪ ،‬ممکـن اسـت والدیـن طبـق‬ ‫ایـم‪ .‬افـرادی کـه مـا جـذب آنهـا مـی شـویم پیـش زمینـه ای در ذهـن خـود دارنـد‬ ‫کـه مکمـل پیـش زمینـه ذهنـی ماسـت‪ .‬انسـانها بـه دنبـال شـباهت هـا هسـتند‬ ‫الگـوی رفتـاری کودکـی در آشـیانه عمـل کننـد‪.‬‬ ‫امـا در عیـن حـال چیـزی کـه بیـش از همـه آنهـا را جـذب طـرف مقابـل مـی کنـد‪،‬‬‫♥ ♥ ارتبـاط خـوب و بـد‪ :‬هـر ارتباطـی کـه بـا دیگـران برقـرار مـی کنیـم ابتـدا بـه‬‫سـاکن بـه منظـور محافظـت شـخصی در برابـر ناراحتـی هاسـت‪ .‬بسـیاری از زوج هـا‬ ‫تفـاوت هاسـت‪.‬‬‫تـا زمانیکـه مسـئله ای پیرامـون جدایـی شـان رخ ندهـد‪ ،‬متوجـه پیونـد ناخودآگاهـی‬ ‫♥ ♥جذب شخصیت مخالف شدن‬‫کـه بـا یکدیگـر دارنـد‪ ،‬نمـی شـوند‪ .‬همـه مـا رشـد مـی کنیـم و بـه بلـوغ فکـری‬ ‫خاسـتگاه ایـن پیونـد ناخـوداگاه یافتـن کسـی اسـت کـه مکمـل شـخصیت فـرد‬‫دســت پیــدا مــی کنیــم‪ .‬خواســتهایمان بــه مــرور زمــان تغییــر مــی کننــد و نیــاز‬ ‫باشـد‪ .‬شـاید در ظاهـر شـباهت هایـی بـه شـما داشـته باشـد‪ ،‬امـا در حقیقـت ایـن‬‫داریـم کـه رابطـه مـان نیـز بـه مثابـه آن عـوض شـده و بـا آن تغییـرات سـازگاری‬ ‫تفـاوت هـای ذاتـی اسـت کـه شـما دو نفـر را بـه یکدیگـر علاقمنـد مـی کنـد‪ .‬اغلـب‬ ‫افـراد در پـی یافتـن کسـی هسـتند کـه بتواننـد از او چیزهایـی یـاد بگیرنـد‪.‬‬ ‫پیـدا کننـد‪.‬‬ ‫یـک شـریک ایـده آل فـردی اسـت کـه بـا مشـکلات زندگـی مشـابه دسـت و پنجـه‬‫مشـکل اساسـی زمانـی ایجـاد مـی شـود کـه یـک یـا هـر دوی طرفیـن احسـاس‬ ‫نـرم کـرده باشـد‪ ،‬امـا راه متفاوتـی بـرای فائـق آمـدن بـه آنهـا پیـدا کـرده باشـد و‬‫کننـد نمـی تواننـد عواطـف خـود را بـه درسـتی بـه طـرف مقابـل بـروز دهنـد و از‬ ‫کلًا زندگـی خـود را بـه شـیوه دیگـری اداره کـرده باشـد‪ .‬اگـر بتوانیـد نیمـه گمشـده‬‫الگوهـای رفتـاری اسـتفاده مـی کننـد کـه بـرای رابطـه آنهـا تاریـخ گذشـته محسـوب‬ ‫خـود را پیـدا کنیـد‪ ،‬از نظـر روانـی مـی توانیـد بهتریـن ارتبـاط را بـا او برقـرار کنیـد‪.‬‬ ‫هـر چنـد هیـچ رابطـه ای شـبیه دیگـری نیسـت امـا روانشناسـان بـه شـباهت هایـی‬ ‫مـی شـود‪.‬‬ ‫میـان برخـی از ایـن پیوندهـای ناخـوداگاه رسـیده انـد‪ .‬آیـا تـا کنـون شـما متوجـه‬ ‫منبع ‪ :‬سایت ویستا‬ ‫ایـن امـر شـده ایـد؟‬ ‫در ایـن قسـمت مـرور کوتاهـی بـر روی برخـی از تیـپ هـای متفـاوت روابـط دو‬ ‫طرفـه داریـم‪:‬‬ ‫♥ ♥ والـد و فرزنـد‪ :‬ایـن نـوع ارتبـاط عمومـاً بـر پایـه اسـتقلال و اطمینـان بنـا‬ ‫نهـاده مـی شـود‪ .‬تحـت ایـن شـرایط یکـی از شـرکا بـرای حـل مشـکلات و مسـائل‬ ‫بـه شـیوه یـک کـودک رفتـار مـی کنـد‪ .‬او بـر ایـن بـاور اسـت کـه اگـر احسـاس‬ ‫ناامنــی‪ ،‬وابســتگی و نیازمنــدی از خــود نشــان دهــد طــرف مقابــل همچنــان بــه‬ ‫دنبـال او مـی آیـد و او را حمایـت خواهـد کـرد‪ .‬از سـوی دیگـر شـریک دوم نیـز‬ ‫نقـش والـد را بـازی مـی کنـد‪ .‬وی بـا ایـن کار بـه نیازهـای شـخصی خـود بـی توجهی‬ ‫کـرده از خـود اسـتقلال نشـان مـی دهـد و بـه ایـن ترتیـب نیازهـای فـرد مقابـل را‬ ‫بـرآورده مـی سـازد‪.‬‬ ‫♥ ♥ اربـاب و بـرده‪ :‬در ایـن نـوع رابطـه زوجیـن بـر سـر مسـائلی نظیـر قـدرت و‬ ‫اختیـار و کنتـرل رابطـه مشـکل دارنـد‪ .‬همیشـه یکـی از طرفیـن از اینکـه بخواهـد‬ ‫بـه حـرف هـای طـرف مقابـل گـوش دهـد احسـاس خوبـی پیـدا نمـی کنـد‪ .‬تحـت‬ ‫ایـن شـرایط بـه او احسـاس ناامنـی بسـیار زیـادی دسـت مـی دهـدو بـه همیـن‬ ‫دلیـل قـدری ریاسـت طلـب شـده و اداره تمـام امـور خانوادگـی را بـه عهـده مـی گیـرد‪.‬‬ ‫طــرف مقابــل هــم کــه از بــه عهــده گرفتــن هــر گونــه مســئولیتی وحشــت دارد‬ ‫پـا فراتـر از مرزهـای تعییـن شـده نمـی گـذارد و کنتـرل همـه امـور را در اختیـار‬ ‫همسـر ریاسـت طلـب خـود قـرار مـی دهـد‪.‬‬ ‫♥ ♥ خواهــان و دوری کننــده‪ :‬در ایــن حالــت هــر دو نفــر از صمیمــت بیــش از‬ ‫انـدازه مـی ترسـند امـا بـاز هـم مثـل سـایر مـوارد فـوق در کنـار هـم احسـاس‬ ‫خوشـبختی مـی کننـد‪ .‬توافـق بازگـو نشـده آنهـا ایـن اسـت کـه یکـی بایـد دائمـا‬ ‫در حــال تعقیــب دیگــری باشــد‪ ،‬وی همیشــه بــه طــرف مقابــل غــر مــی زنــد و‬ ‫صمیمیـت بیشـتری را از او طلـب مـی کنـد ایـن در حالـی اسـت کـه طـرف دیگـر‬ ‫همیشـه بـه نحـوی در حـال فـرار از شـریک خـود مـی باشـد‪ .‬تعقیـب و گریـز آنهـا‬ ‫بـه دور محـور یـک دایـره اسـت‪.‬‬ ‫♥ ♥ بـت و بـت پرسـت‪ :‬یکـی از طرفیـندیگـری را ماننـد یـک بـت بـزرگ مـی کند‬ ‫و سـپس بـه پرسـتش او مـی پـردازد هـر دو نفـر بـه طـور ناخـودآگاه بـا هـم توافـق‬ ‫مـی کننـد کـه ایـن بـازی را ادامـه دهنـد‪.‬‬ ‫‪4‬‬

‫نظام آموزشی در نیوزیلند‬ ‫تعییـن سـطح برگـزار مـی شـود‪ .‬در سـال اول دبیرسـتان دروس‬ ‫مدرسـه بـرای کـودکان در سـن پنـج سـالگی شـروع مـی شـود‪.‬‬ ‫ریاضـی‪ ،‬انگلیسـی ‪ ،‬علـوم‪ ،‬ورزش و ‪ Social studies‬یـا مطالعـات‬ ‫دوره ابتدایــی شــامل شــش ســال‪ ،‬دوره انترمیدیــت شــامل دو‬ ‫اجتماعـی اجبـاری اسـت و دانـش آمـوزان امـکان انتخـاب دروس‬ ‫ســال و دوره دبیرســتان شــامل پنــج ســال اســت‪ .‬یــک ســال‬ ‫ازجملــه زبــان خارجــی‪ ،‬هنــر‪ ،‬آشــپزی ‪ ،‬خیاطــی ‪ ،‬تکنولــوژی‬ ‫تحصیلــی از اوایــل فوریــه شــروع و اوآخــر دســامبر پایــان‬ ‫‪ ،‬موســیقی و نجــاری را دارنــد‪ .‬در هــر چهــار تــرم دروس پایــه‬ ‫مـی یابـد‪ .‬هـر سـال تحصیلـی شـامل چهارتـرم اسـت‪ ،‬معمـولا‬ ‫همچنـان اجبـاری بـوده ولـی بقیـه دروس اختیـاری اسـت‪ .‬در‬ ‫هـر تـرم ده هفتـه مـی باشـد ومابیـن هـر تـرم دو هفتـه تعطیـل‬ ‫پایــان ســال اول بــرای هــر درس آزمــون برگــزار مــی گــردد‬ ‫کــه نتیجــه ایــن آزمــون بــه تعییــن ســطح ســال بعــد کمــک‬ ‫اسـت‪ .‬تعطیـات تابسـتان در حـدود چهـل روز مـی باشـد‪.‬‬ ‫مـی کنـد ‪ .‬دانـش آموزانـی کـه نمـرات بهتـری مـی گیرنـد در‬ ‫بـرای ثبـت نـام دانـش آمـوزان بایـد بـه مدرسـه محـل سـکونت‬ ‫ســال دوم دبیرســتان امــکان حضــوردر کلاس هــای پیشــرفته‬ ‫مراجعـه کـرد‪ ،‬محـدوده هـر مدرسـه مشـخص بـوده و معمـولا‬ ‫(‪)Extension‬را دارنـد‪ .‬بـه طـور مثـال دانـش آمـوزی کـه نمـرات‬ ‫از محلــه هــای خــارج از محــدوده ثبــت نــام نمــی کننــد‬ ‫بالایــی در امتحــان ریاضــی ســال اول بیــاورد در ســال دوم‬ ‫(مگردرمــواردی)‪ .‬بســیاری ازخانــواده هــا هنــگام خریــد یــا‬ ‫دبیرسـتان در کلاس هـای پیشـرفته ادامـه تحصیـل مـی دهـد‪.‬‬ ‫اجـاره منـزل بـه مدرسـه آن منطقـه توجـه مـی کننـد‪ .‬کیفیـت‬ ‫گواهــی نامــه ملــی آمــوزش ‪NCEA (National Certificate‬‬ ‫مدرسـه برقیمـت اجـاره یـا خریـد خانـه تاثیـر مـی گـذارد‪ .‬از‬ ‫‪ )of Educational Achievement‬اصلـی تریـن مـدرک تحصیلـی‬ ‫شـماره ‪ 1‬تـا ‪ 10‬مـدارس براسـاس فاکتورهـای مختلفـی درجـه‬ ‫دوره دبیرســتان در نیوزیلنــد اســت‪ .‬ایــن گواهــی نامــه در ســه‬ ‫بنـدی مـی گردنـد‪ .‬تحصیـات کـودکان بیـن سـنین پنـج تـا‬ ‫ســطح(‪)Level‬اعطاء مــی شــود(‪.)Level3,Level2,Level1‬‬ ‫نـوزده سـالگی بـرای شـهروندان و افـراد مقیـم نیوزیلنـد رایـگان‬ ‫دانــش آمــوزان بــرای دریافــت گواهــی نامــه ســطح یــک‬ ‫اسـت ودر دوره دو سـاله انترمیدیـت بیشـتر بـر آشـنایی دانـش‬ ‫(‪ )Level1‬بایســتی درســال یازدهــم درس بخواننــد و گواهــی‬ ‫آمــوزان بــه موضوعــات کاربــردی توجــه دارد‪ .‬بــه طــور مثــال‪:‬‬ ‫نامــه ســطح دو وســه (‪ )Level3 , Level2‬را بعــد از گذرانــدن‬ ‫نجــاری‪ ،‬آشــپزی‪ ،‬هنــر‪ ،‬موســیقی‪ ،‬ورزش و تکنولــوژی‪ .‬درایــن‬ ‫ســالهای دوازدهــم وســیزدهم دریافــت مــی کننــد (ازســن‬ ‫دوره دو سـاله (سـالهای ‪7‬و‪ )8‬بـه آمـوزش زبـان انگلیسـی ودرک‬ ‫پانـزده تـا هیجـده سـالگی)‪ .‬مـدرک ‪ NCEA‬مـی توانـد عالـی‬ ‫مفاهیــم‪ ،‬چگونگــی نوشــتن مقالــه وســخنرانی توجــه زیــادی‬ ‫(‪ )Excellence‬متوسـط (‪ )Merit‬ویـا قبـول (‪ )Achieved‬باشـد‪.‬‬ ‫مـی شـود‪ .‬دانـش آمـوزان فرصـت پیـدا مـی کننـد تـا علائـق‬ ‫گواهینامــه هــای ‪ 1,2,3 Level‬در پایــان دوره دبیرســتان‬ ‫خـود را در رشـته هـای فنـی یـا عملـی پیـدا کننـد و بـرای ورود‬ ‫شــاخص ارزیابــی دانــش آمــوز بــرای ورود بــه دانشــگاه اســت‪.‬‬ ‫بــه دبیرســتان آمــاده شــوند‪ .‬دبیرســتان یــک دوره پنــج ســاله‬ ‫هـر چـه تعـداد عالـی (‪ )Excellence‬دریافـت شـده بیشـتر باشـد‬ ‫مـی باشـد ودانـش آمـوزان بیـش از یـک معلـم دارنـد ودروس‬ ‫مختلفـی در کلاس هـای متفـاوت ارائـه مـی شـود‪ .‬قبل از شـروع‬ ‫شــانس ورود بــه دانشــگاه بیشــتر خواهــد بــود‪.‬‬ ‫ســال تحصیلــی اول دبیرســتان در هــر مدرســه یــک امتحــان‬ ‫کیانا کاظمی‬ ‫تاثیر ‪ 30‬دقیقه نرمش بربدن‬ ‫ایــن موضــوع بــه تعــادل میــزان هموگلوبیــن خــون‬ ‫نرمــش کــردن آنقدرهــا هــم کــه گاهــی بــه نظــر‬ ‫کمــک نمــوده و سیســتم ایمنــی بــدن را تقویــت‬ ‫مـی رسـد سـخت و دشـوار نیسـت‪ .‬انجـام نرمـش بـه‬ ‫مـی کنـد‪ .‬همچنیـن بـه دلیـل تنظیـم قنـد خـود بـا‬ ‫راحتـی بعـد از چنـد هفتـه تکـرار جـز روتیـن روزانـه‬ ‫نرمــش نمــودن‪ ،‬ذخیــره چربــی هــا کاهــش پیــدا‬ ‫مــی شــود‪ .‬اگــر از مزایــای آن مطلــع باشــیم قطعــا‬ ‫ســریعا بــه برنامــه روزانــه خــود نرمــش را اضافــه‬ ‫مــی کنــد‪.‬‬ ‫بــه دلیــل گــردش بهتــر اکســیژن در بــدن و علــی‬ ‫مــی نماییــم‪.‬‬ ‫نرمــش باعــث افزایــش و بهبــود متابولیســم بــدن‬ ‫الخصــوص ماهیچــه هــا و سیســتم عصبــی‪،‬‬ ‫مــی شــود‪ .‬در واقــع چگالــی خــون بهبــود یافتــه‬ ‫قــدرت بدنــی فــرد و تصمیــم گیــری‬ ‫و حجــم اکســیژن در خــون افزایــش مــی یابــد‪ .‬ایــن‬ ‫بســیار تحــت تاثیــر قــرار مــی گیــرد‪.‬‬ ‫امــر موجــب دریافــت مــواد مغــزی بیشــتری توســط‬ ‫بـه صـورت خلاصـه مـی تـوان ورزش‬ ‫ســلول هــای بــدن مــی شــود‪ .‬هضــم پروتئیــن هــا و‬ ‫را موثــر در تعــادل وزن‪ ،‬بهبــود‬ ‫کربوهیـدرات ذخیـره در بـدن تـا ‪ 4‬برابـر افزایـش یافتـه‬ ‫سـامت فیزیکـی و روحـی دانسـت‪ .‬بـا‬ ‫توجـه بـه اینکـه بـه فصـل بهـار و هـوای‬ ‫و باعــث کاهــش وزن مــی شــود‪.‬‬ ‫عـاوه بـر ایـن نرمـش سـبب آزاد شـدن انـرژی بیشـتر‬ ‫بهتـر نزدیـک شـده ایـم‪ ،‬چـه بسـا نرمـش و‬ ‫شــده و نشــاط آور اســت‪ .‬ایــن نشــاط بــرای ایجــاد‬ ‫ورزش در هـوای تـازه حتـی در حـد پیـاده روی‬ ‫اعتمـاد بـه نفـس و عـزت نفـس بســیار موثــر اسـت‪.‬‬ ‫سـاده روزانـه بسـیار موثـر و سـاده بـه نظـر میایـد‪.‬‬ ‫حجــم شــش هــا بــا نرمــش کــردن افزایــش یافتــه و‬ ‫ســامتی روح و بــدن را از خــود دریــغ نکنیــد‪.‬‬ ‫همچنیــن کارایــی قلــب و رگ هــا بهبــود مــی یابــد‪.‬‬ ‫ترجمه و بازنویسی‪ :‬الهام میلانی‬‫‪5‬‬

‫رزومه‬‫هـدف راننـده شـدن باشـه مـی زنـه تـو‬ ‫◄◄ اینکــه مــی گــن طــرف ‪Over‬‬ ‫چشـم مـی اومـد یـه بـار دیگـه بـا دقـت‬ ‫هیـچ چیـزی مثـل یـک تجربـه واقعـی‬ ‫ذوقشــون (البتــه ایــن مثــال بــود)‪.‬‬ ‫‪ Qualified‬هسـت بهانـه و دروغ نیسـت‪.‬‬ ‫نــگاه مــی کنــه اگــر نــه کلا مــی ذاره‬ ‫آموزنــده نیســت‪ .‬ایــن روزهــا رئیــس‬ ‫منطــق اشــون میگــه وقتــی کســی رو‬ ‫محتــرم اینجانــب مشــغول بررســی‬‫◄◄ اینکــه شــما چــه تلاشــی بــرای‬ ‫اســتخدام مــی کنیــم انتظــار داریــم‬ ‫کن ـار‪.‬‬ ‫رزومــه هــای ارســالی بــرای اســتخدام‬‫تجربــه و آموختــن بیشــتر کــرده ایــد‪.‬‬ ‫حداقــل چنــد ســال برامــون کار کنــه‪،‬‬ ‫◄◄ رزومـه ای کـه توش حقـوق دریافتی‬ ‫هسـت‪ .‬معمـولاوقتـیرزومـههـارومـیبینه‬‫پـس مختصـر مـدارک و آمـوزش هاتـون‬ ‫خــوب اگــر بیشــتر از اون کار مــورد‬ ‫و یــا مصاحبــه داره نکاتــی رو کــه بــه‬‫رو بذاریــد‪ .‬اگــر کار داوطلبــی و غیــره‬ ‫نظـر اطلاعـات داشـته باشـه یـا بعـد از‬ ‫و غیـره نوشـته رو بهش مـی خنده‪.‬‬ ‫نظــر خــودش فکــر مــی کنــه بامــزه‬ ‫چنـد وقـت یـه کار بهتـر پیـدا کنـه و‬ ‫◄◄ رزومــه هایــی کــه تجربــه کار‬ ‫اســت بــرای مــن تعریــف مــی کنــه و‬ ‫داشــته ایــد ذکــر کنیــد‪.‬‬ ‫خیلـی زود مـی ذاره مـی ره و یـا خسـته‬ ‫در نیوزیلنــد نــداره رو اگــر تــازه خــوب‬ ‫خـوب منـم باهـاش مـی خنـدم‪ ،‬امـا در‬‫◄◄ اســمهای عجیــب غریــب شــرکت‬ ‫مـی شـه یـا کار رو جـدی نمـی گیـره و‬ ‫باشــن بــا شــک و تردیــد بررســی مــی‬ ‫کنـارش نـکات بسـیار جالـب و ظریفـی‬‫هـای ایرانـی بیشـتر تـو رزومه گیجشـون‬ ‫غیـره‪ .‬پـس بیـش از انـدازه سـعی نکنیـد‬ ‫کنـه و وقتـی ازش پرسـیدم چـرا گفـت‬ ‫یـاد گرفتـم کـه دانسـتن آنهـا مـی تونـه‬‫مــی کنــه‪ .‬ســعی کنیــد خلاصــه تــر‬ ‫خودتـون روبااضافـه کـردن مـواردنـابـهجا‬ ‫قبــا اینجــوری نبودیــم امــا چنــد تــا‬ ‫کمــک باشــه بــرای دوســتانی کــه در‬‫بنویســید‪ .‬یــا مثــا خلاصــه اش رو‬ ‫تجربـه بـد داشـتیم دیگـه نمـی تونیـم‬‫بنویسـید و در آخـر توضیـح بدیـد ایـن‬ ‫خـوب نشـون بدیـد‪.‬‬ ‫جســتجوی کار هســتند‪.‬‬ ‫◄◄ خودتـون رو بذاریـد جـای یـه نفـر‬ ‫بــه راحتــی اعتمــاد کنیــم‪.‬‬ ‫◄◄ رزومــه هــای طولانــی رو اصــا‬ ‫مثــا خلاصــه فــان اســمه‪.‬‬ ‫کـه مـی خـواد یکـی رو اسـتخدام کنـه‪.‬‬ ‫◄◄ تــوی مصاحبــه نــوع برخــورد‬‫◄◄ اگــر بــا برندهــا‪ ،‬مــکان هــا و یــا‬ ‫همـون روز اول ‪ 100‬تـا رزومـه حداقـل‬ ‫و رفتــار خیلــی مهمــه‪ .‬اینکــه چقــدر‬ ‫نمــی خونــه‪ .‬ماکزیمــم ‪ 3‬صفحــه‬‫اســامی خاصــی کار کردیــد کــه خــاص‬ ‫‪ 3-2‬صفحــه ای گرفتــه و بایــد تــوش‬ ‫خودتـون رو عاقـل و بالـغ نشـون بدیـد‬ ‫◄◄ رزومــه هایــی کــه کلا بــا فونــت‬‫ایـران بـوده انـد‪ ،‬مثـا اسـم خـاص داره‬ ‫یکـی رو انتخـاب کنیـد‪ .‬پـس بایـد یـه‬ ‫و میـزان شـوخی و جـدی انـدازه داشـته‬ ‫یـک شـکل و یـک دسـت نوشـته شـده و‬‫کــه همــه ایرانــی هــا مــی دونــن امــا‬ ‫کاری کنیـد رزومـه اتـون تـوی نـگاه اول‬ ‫باشـید‪ .‬نـوع لبـاس و غیـره واقعـا تـوی‬ ‫اصـا نـکات در آنهـا چشـمگیر نیسـت رو‬‫بقیـه نمـی دونـن‪ ،‬طـوری توضیـح بدیـد‬ ‫بدرخشــه‪ .‬رزومــه نــا مرتــب و شــلوغ و‬ ‫برداشــت اول خیلــی بــه چشــم میــاد و‬ ‫نگاهـی مـی کنـه و خیلـی وقـت صـرف‬ ‫تاثیــر مــی ذاره‪ .‬الان ســه روزه بــه یــه‬ ‫کـه قابـل فهـم باشـه‪.‬‬ ‫غیـره جـواب نمـی ده‪.‬‬ ‫دختـره داره مـی خنـده چـون بـه نظـر‬ ‫براشـون نمـی کنـه‪.‬‬‫◄◄ ســعی کنیــد رزومــه اتــون‬ ‫◄◄ اینکــه شــما چــه هدفــی داریــد‬ ‫◄◄ وقتـی رزومـه ای رو بـاز مـی کنـه‬‫رو تبدیــل بــه فرمــت ‪ PDF‬کنیــد‪.‬‬ ‫از اون شــغل براشــون مهمــه‪ .‬چــون‬ ‫خیلــی بچــه مــی اومــده‪.‬‬ ‫صفحــات رو از اول تــا آخــر یــه نگاهــی‬‫اینطـوری وقتـی بـه دسـت طـرف مـی‬ ‫هـر شـرکتی بـا گرفتـن نیـرو داره روی‬ ‫◄◄ خیلــی مهمــه مناســب شــغلتون‬ ‫روزنامــه وار مــی انــدازه و اگــر نــکات‬‫رسـه بـا ورژن هـای مختلف افیـس نامرتب‬ ‫اون سـرمایه گـذاری مـی کنـه و اینکـه‬ ‫لبــاس بپوشــید مثــا اگــر قــرار باشــه‬ ‫کلیــدی کــه لازم داره بــرای اون شــغل‬ ‫مثـا نیـروی آشـپز بگیـره ولـی طـرف‬ ‫مدیــر شــید شــکل مدیرهــا لبــاس‬ ‫چشــم گیــر و واضــح بــود و ســریع بــه‬ ‫بــاز نشــه‪.‬‬ ‫بپوشــید اگــر قــرار مدیــر نشــید پــس‬‫◄◄ گذاشـتن یـه عکس معقـول و مرتب‬ ‫شــکل مدیرهــا لبــاس نپوشــید‪.‬‬ ‫تـوی رزومـه ضـرری نـداره فکـر کنم‪.‬‬ ‫منبع‪Korushade.com :‬‬‫سایتاطلاعاتمهاجرتیایرانیاننیوزیلند‬‫روزکارگروهالوویندرماه اکتبر‬ ‫آخـر هفتـه ‪ 24‬اکتبـر امسـال روز کارگـر‬ ‫یـا روز ‪ Labour‬هسـت‪ .‬ایـن روز درواقـع‬‫ایشـالا کـه هـر دو روز هـوا خـوب باشـه‬ ‫ایـن شـب رسـم پوشـیدن لبـاس هـای‬ ‫یکـی دیگـه از مناسـبت هـای مـاه اکتبـر‬ ‫بــه عنــوان یــادآوری و بزرگداشــت ‪8‬‬‫و بشــه از تعطیــات و شــب هالوویــن‬ ‫متفـاوت و گفتـن قصـه هـای ترسـناک‬ ‫روز هالووین اســت‪.‬‬ ‫و دیــدن فیلــم ترســناک و یــا رســم‬ ‫ســاعت کاری شــناخته میشــود‪.‬‬ ‫اســتفاده کــرد‪.‬‬ ‫معــروف ‪ Trick or Treating‬رو هــم بــه‬ ‫هالوویــن آخریــن روز اکتبــر یعنــی ‪31‬‬ ‫نیوزیلنــد هــر ســال روز کارگــر رو در‬‫برگرفته از سايت‪www.korushade.com :‬‬ ‫همـراه داره کـه بیشـتر بـرای شـوخی و‬ ‫ام برگـزار مـی شـه‪ .‬البتـه بهتـره بگیـم‬ ‫چهارمیـن دوشـنبه مـاه اکتبـر تعطیـل‬ ‫شــب آخــر اکتبــر‪ Halloween .‬کــه در‬ ‫مــی کنــه‪ .‬در کشــورهای دیگــه ولــی‬ ‫شــادی و غیــره اســت‪.‬‬ ‫واقــع بــوده ‪ Hallow›en‬یــا ‪Hallow‬‬ ‫ایــن روز متفاوتــه‪ .‬مثــا در کانــادا روز‬ ‫البتــه شــب هالوویــن ریشــه هــای‬ ‫‪ Evening‬در واقــع روز بزرگداشــت‬ ‫کارگــر اولیــن دوشــنبه مــاه ســپتامبر‬ ‫مذهبـی هـم داره کـه خـوب تـا دلتـون‬ ‫برداشـت محصـولات اسـت‪ .‬البتـه نمـی‬ ‫هســت‪ .‬همیــن طــور یــک روز بیــن‬ ‫بخــواد مــی شــه در ایــن بــاره مطلــب‬ ‫دونــم مثــا در نیمکــره جنوبــی کــه‬ ‫المللــی کارگــر هــم داریــم کــه تــوی‬ ‫شـروع بهـاره و در نیمکـره شـمالی کـه‬ ‫‪ 80‬کشــور دنیــا اون رو بــه عنــوان روز‬ ‫نوشــت و خونــد‪.‬‬ ‫شـروع پاییـزه چـه منطقـی داره‪ .‬همیـن‬ ‫رســمی کارگــر مــی شناســند و همیــن‬ ‫همچنیـن فـردای روز هالوویـن روز دعـا‬ ‫طــور ایــن شــب‪ ،‬بــرای بزرگداشــت‬ ‫طـور بـه اسـم ‪ May Day‬هـم معروفـه و‬ ‫و بزرگداشــت همــه ‪ Saint‬هاســت و بــه‬ ‫مــردگان و رفتــگان هــم بــه کار بــرده‬ ‫عنــوان روز ‪ All Saints› Day‬شــناخته‬ ‫اولیــن روز مــاه ‪ May‬هســت‪.‬‬ ‫میشــه‪.‬‬ ‫مـی شـه‪.‬‬ ‫‪6‬‬

‫وقار و زیبـایی‬ ‫♠ ♠ حفظ تعادل‬ ‫ظرافـت‪ ،‬زيبايـى و وقـار موضـوع مقالـه هـا‪ ،‬فيلـم هـا‬ ‫يـك خانـوم همـه چيـز تمـوم‪ ،‬هميشـه بـه مشـكلات‬ ‫و برنامــه هــاى آموزشــى زيــادى بــوده و هســت امــا‬ ‫ميخنــده و اجــازه نميــده زندگــى بــا پيــش كشــيدن‬ ‫همچنـان ناگفتـه هـاى زيـادى در مـوردش وجـود دارد‪.‬‬ ‫مســائل و ســختى هــا اون رو ســورپرايز كنــه‪ .‬تمــام‬ ‫در اينجــا مــي خواهيــم كمــى در مــورد خصوصيــات‬ ‫تلاشـش رو ميكنـه تـا از فرصـت هـا بـه نفـع خـودش‬ ‫يـك بانـو بـا تمـام ويژگـى هـاى فـوق صحبـت كنيـم‪.‬‬ ‫اســتفاده كنــه و ســامت روحــى و روانــى خــودش رو‬ ‫♠ ♠ يــك خانــوم شــيك و زيبــا هميشــه بــه ظاهــر‬ ‫بالاتــر از هرچيــزى قــرار ميــده‪ .‬هيــچ موقــع وقــت‬ ‫خــودش رو بــراى صحبــت از بــد اقبالــى هــا و بــد‬ ‫خــودش توجــه دارد‪.‬‬ ‫شانسـى هايـى كـه تـوى زندگـى بـا اونهـا مواجـه شـده‪،‬‬ ‫بــه اينكــه چطــور بــه نظــر ميــاد‪ .‬وقتــى مــردم بــه‬ ‫تلــف نمــي كنــه و اعتمــاد بنفــس خــودش رو حفــظ‬ ‫شـما نـگاه ميكنـن چـه چيـزى توجـه اونهـا رو جلـب‬ ‫ميكنـه؟ خانومـى رو ميبينـن كـه زيـر فشـار كار هسـت‬ ‫مــي كنــه‪.‬‬ ‫و هميشــه در حــال بــدو بــدو؟ يــا اينكــه كســى رو‬ ‫♠ ♠ عكـس العمـل مناسـب در مقابـل تعريـف هـاى‬ ‫ميبينـن كـه بـا پشـتى قـوز كـرده مـدام دسـت هـاش‬ ‫رو بــا عصبانيــت تكــون ميــده؟ يــا خانومــى نااميــد و‬ ‫مثبـت اطرافيـان‪.‬‬ ‫خانــوم جــذاب و باوقــار مــورد نظــر مــا همــواره در‬ ‫افســرده ايســتاده در ايســتگاه قطــار؟‬ ‫مركـز توجـه هسـت‪ .‬اون ميدونـه كـه چطـور در مقابـل‬ ‫تــا بحــال از خودتــون پرســيدين كــى و چطــورى بــه‬ ‫تعريـف و تمجيـد هـاى بقيـه بايـد رفتـار كنـه‪ .‬اون از‬ ‫ايــن قيافــه عــادى و غيــر جــذاب خودتــون عــادت‬ ‫اينكــه محبــوب دیگــران اســت هيــچ موقــع احســاس‬ ‫كرديـن؟ احتمـالا جـواب سـاده اش ايـن خواهـد بـود‪:‬‬ ‫شـرم و خجالـت نمـي كنـه و ارزش خـودش رو كامـا‬ ‫عــدم توجــه بــه تاثيــر و اهميــت يــك حالــت چهــره‬ ‫درك مــي كنــه‪ .‬وقتــى همــكارش از ظاهــرش تعريــف‬ ‫خـوب‪ .‬چيـزى كـه در نهايـت منجـر ميشـه بـه عـادت‬ ‫مــي كنــه در جــواب نميگــه‪ :‬اى بابــا ايــن لبــاس كــه‬ ‫قديمیـه! و در عـوض در مقابـل تعريـف لبخنـد ميزنـه‬ ‫كـردن بــه يــك قيافــه نااميــد و خســته و مايــوس!‬ ‫يـك خانـوم زيبـا و باوقـار و شـيك هميشـه مراقـب ايـن‬ ‫و تشـكر مـي كنـه‪.‬‬ ‫هســت كــه چطــور بنظــر ميــاد‪ .‬ايــن بــه ايــن معنــا‬ ‫♠ ♠ احساس راحتى با بدن خود‬ ‫نيســت كــه هميشــه خودتــون رو مجبــور بــه لبخنــد‬ ‫اگـر هنـوز فكـر مـي كنيـد كـه خانـوم باوقـار داسـتان‬ ‫زدن كنيـد‪ .‬بلكـه جذابيـت بايـد بـه بخشـى از ذات و‬ ‫مــا كســى اســت بــا اندامــى باريــك و بلنــد و‬ ‫طبيعـت شـما تبديـل بشـه‪ .‬ايـن يعنـى اينكـه حتـى‬ ‫خـوش فـرم‪ ،‬اشـتباه مـي كنيـد‪ .‬مثـال هـاى بى شـمارى‬ ‫وقتـى تنهـا هسـتين بـه زيبايـى و جذابيـت خودتـون‬ ‫وجـود دارد از خانـوم هـاى تپلـى كـه بـا اندامـى كامـا‬ ‫عـادى جـذاب بـه نظـر مـي رسـند‪ .‬ايـن أفـراد حتمـا‬ ‫اهميـت بديـن‪.‬‬ ‫لازم نيسـت شـلوارهاى جيـن تنـگ يـا پيراهـن هايـى‬ ‫♠ ♠ خودتون رو دوست داشته باشين‬ ‫بـا سـايز كوچيكتـر بپوشـند بلكـه آنهـا لبـاس هايـى را‬ ‫يـك خانـوم واقعـى بـه اون درجـه از شـناخت رسـيده‬ ‫ميپوشـند كـه بـا بدنشـان در هارمونـى كامـل اسـت‪.‬‬ ‫كـه ميدونـه چطـور خـودش رو در شـرايط اسـترس زا‬ ‫♠ ♠ اطاعت نكردن هاى كوركورانه از قوانين‬ ‫آروم كنـه‪ .‬چطـور از آواى سـكوت لـذت ببـره و چطـور‬ ‫و آخريـن راز مـا بـراى يـك بانـوى كامـل بـودن ايـن‬ ‫بجـاى نـگاه كـردن بـه صفحـه گوشـى موبايلـش‪ ،‬ابرهـا‬ ‫اسـت كـه همـواره خـود را بـا شـرايط تطبيـق بدهيـد‪.‬‬ ‫بـراى رفتـن بـه يـك پيـك نيـك خـوب در يـك روز داغ‬ ‫رو تماشـا كنـه‪.‬‬ ‫تابســتونى لازم نيســت لبــاس جــذب و كفــش هــاى‬ ‫خـودش رو مجبـور بـه كار بيـش از حـد بنـا بـه هـر‬ ‫پاشــنه دار بپوشــيد‪ .‬ايــن مــدل لبــاس و كفــش‬ ‫دليلـى نكنـه چـون ميدونـه ايـن مسـير بـه ناكجاآبـاد‬ ‫پوشــيدن هميشــه جــذاب و زيبــا نيســت‪ .‬بــه نــداى‬ ‫ختــم ميشــه‪ .‬و البتــه وقتــى احســاس آرامــش و‬ ‫درونتـون گـوش بديـن‪ .‬اگـر بنظرتـون مـدل مـوى بـاز‬ ‫خوشــبختى ميكنیــد قطعــا شــانس بيشــترى بــراى‬ ‫شـما رو جـذاب تـر مـي كنـه پـس همونـكار رو بكنيـد‬ ‫تحقــق آروزهــات چــه در خونــه و چــه در محــل كار‬ ‫و خودتـون رو محـدود بـه مـدل هـاى كلاسـيك سـفيد‬ ‫خواهیــد داشــت‪ .‬اونوقتــه كــه ميتونيــن بــا انــرژى‬ ‫بالايـى كـه داريـن حتـى بـه زندگـى اطرافيانتـون نـور‬ ‫و ســياه قديمــى نكنيــد‬ ‫و گرمــا ببخشــید‪.‬‬ ‫ترجمه و بازنویسی‪ :‬فهمیه غریب‬‫‪7‬‬

‫انســان‪ ،‬دریچــه هــای نویــی را بــر روی زیبایــی هــای‬ ‫و صرفـا بـا مطالعـه ادبیـات آن کشـور تـا حـدود زیـادی‬ ‫چرا باید ادبیات بخوانیم‬ ‫زندگــی و جهــان اطــراف او مــی گشــاید‪.‬‬ ‫امـکان پذیـر اسـت‪ .‬از طریـق مطالعــه آثـار ادبـی بـه‬ ‫نحـوه تفکـر و عملکـرد و چگونگـی رفتارهـای اجتماعـی‬ ‫ضــرورت مطالعــه ادبیــات از آنجــا سرچشــمه گرفــت‬‫مطالعـه ادبیـات باعـث تقویـت و فعـال شـدن توانایـی‬ ‫مـردم دیگـر نقـاط دنیـا مـی تـوان پـی بـرد و از آنهـا‬ ‫کـه نیـاز انسـان بـه «آگاهـی»و «دانستن»شـروع شـد‪.‬‬‫خوانـدن و نوشـتن انسـان مـی شـود‪ .‬ایـن دو ویـژه گـی‬ ‫مطالعـه ادبیـات‪ ،‬میـزان زیـادی از ایـن نیـاز فطـری و‬‫کــه از خصوصیــات بــارز و مهــم انســان بــه شــمار‬ ‫یـاد گرفـت‪.‬‬‫مــی رود تنهــا توســط مطالعــه تقویــت مــی شــود‪.‬‬ ‫مطالعـه ادبیـات بـه غنـی تـر کـردن زبـان و فرهنـگ‬ ‫روحـی انسـان را تامیـن مـی کنـد‪.‬‬‫مطالعـه ادبیـات شـوق آموختـن را در انسـان چندیـن‬ ‫شــخصی نیــز کمــک شــایانی مــی کنــد‪ .‬بــا مطالعــه‬ ‫انســان از زمانــی کــه پــی بــه موجودیــت خــود بــه‬ ‫ادبیـات مـی تـوان دایـره واژه گان خـود را وسـیع تـر‪،‬‬ ‫عنـوان یـک موجـود ذی شـعور بـرد‪ ،‬بـه دنبـال راهـی‬ ‫برابـر مـی کنـد‪.‬‬ ‫بــاارزش تــر و غنــی ترکــرد و مکالماتــی عمیــق تــر‬ ‫بــرای ابــراز احساســات و عواطــف خــود مــی گشــت‪.‬‬‫مطالعــه ادبیــات قــدرت درک و دریافــت انســان را‬ ‫او بــه دنبــال زبانــی فراتــر و غنــی تــر از زبــان عــادی‬‫افزایـش مـی دهـد‪ .‬بـرای دریافـت احساسـات‪ ،‬عواطـف‬ ‫داشــت‪.‬‬ ‫محـاوره ای بـود تـا بتوانـد احساسـات و عواطـف بشـری‬‫و افــکاری کــه نویســنده هــا ســعی در انتقــال آن بــه‬ ‫مطالعـه آثـار ادبـی ماننـد رمـان هـا‪ ،‬اشـعار‪ ،‬مقـالات‬‫خواننــده هــا داشــتند‪ ،‬بایــد قــدرت تفکــر و اندیشــه‬ ‫و حتــی ادبیــات نمایشــی بــا درگیــر کــردن ذهــن‬ ‫خـود را کـه کیفیتـی بالاتـر از نیازهـای مـادی‬‫را بــه کار گرفــت و همیــن امــر باعــث افزایــش‬ ‫و تخیــات خواننــده بــا موضــوع‪ ،‬شــخصیت هــا‪،‬‬ ‫روزانـه داشـتند را بیـان کنـد‪ .‬او نیازمنـد زبانـی‬ ‫قــدرت اســتنباط ودرک در انســان مــی شــود‪.‬‬ ‫همینطــور تصاویــر‪ ،‬افــکار و ایــده هــای خلــق شــده‬ ‫بــود کــه تابــع قواعــد خشــک و محــدود زبــان‬‫و در آخـر بنـا بـه گفتـه «نورتـروپ فـرای» زبـان‬ ‫توسـط نویسـنده هـای مختلـف او را بـه رقابتـی سـالم‬ ‫محــاوره نباشــد و قادربــه پــرورش اســتعداد‬‫شـناس معـروف کانادایـی‪ ،‬مطالعـه ادبیـات باعـث‬ ‫مـی کشـاند کـه لازمـه پـرورش تخیـل ورشـد توانایـی‬ ‫خلاقیـت باشـد‪ .‬زبانـی کـه احساسـات و عواطـف‬‫افزایــش صبــر و شــکیبایی انســان در زندگــی‬ ‫خلاقیـت اسـت‪ .‬ادبیـات بـا بـکار گرفتـن قـدرت تخیـل‬ ‫او را بـه بهتریـن و زیباتریـن شـکل ممکـن بیـان‬‫مــی شــود‪ .‬ادبیــات بــه انســان آمــوزش مــی‬ ‫کنـد و چنیـن شـد کـه ادبیـات پـا بـه عرصـه‬‫دهـد کـه چگونـه بـا زندگـی و مشـکلاتش روبـرو‬‫شــود و آنهــا را حــل و فصــل کنــد‪ .‬قدرتــی کــه‬ ‫وجــود گذاشــت‪.‬‬‫در مطالعـه ادبیـات نهفتـه اسـت بسـیار عظیـم و‬ ‫امــا ضــرورت مطالعــه ادبیــات تنهــا بــه خاطــر‬‫قـوی اسـت‪ ،‬بـه طـوری کـه مـی توانـد ذهـن را‬ ‫توانایــی آن بــرای ابــراز احساســات و عواطــف‬‫تربیــت کــرده و بالاتریــن بهــره بــرداری را بــرای‬ ‫بشــری نیســت‪ .‬بلکــه مطالعــه ادبیــات بــه‬‫اتخــاذ تصمیمــات درســت و ســالم از او بکنــد‪.‬‬ ‫پیشـرفت دانـش و آگاهـی انسـان کمـک شـایانی‬‫بـی شـک تاثیـر مطالعـه ادبیـات در شـکل گیـری‬ ‫مـی کنـد‪ .‬همانطـور کـه مطالعـه متـون علمـی‬‫و تغییــرات مثبــت شــخصیت افــراد نیــز بــارز و‬ ‫(کـه در نـوع خـود نوعـی ادبیـات هسـتند‪ ،‬چـون‬‫آشــکار اســت‪ .‬مطالعــه کتــاب بخصــوص ادبیــات‬ ‫طبــق تعاریــف بعضــی از لغتنامــه هــا ادبیــات‬‫در زنــده تــر کــردن حــس دلســوزی و همدلــی‬ ‫همـه نـوع نوشـته ای را در بـر مـی گیرد)تـوان‬‫کــه ناشــی از رشــد حــس ادراک دیگــران اســت‬ ‫دانـش علمـی انسـان را بـالا مـی بـرد‪ ،‬ادبیـات‬‫نقـش بسـزایی دارد‪ .‬مطالعـه داسـتانها‪ ،‬رمـان هـا‬ ‫نیـز کـه موضـوع اصلـی و هسـته ای آن انسـان‬‫و زندگینامــه هــای افــراد مختلــف خواننــده را‬ ‫اســت‪ ،‬بــا مطــرح کــردن مشــکلات و دشــواری‬‫قـادر مـی سـازد تـا بـه درون افـکار و اعتقـادات‬ ‫هـای اصلـی و هسـته ای زندگـی انسـانها‪ ،‬باعـث‬‫انسـانهای مختلـف نفـوذ کـرده و از نحـوه تفکـرات‬ ‫بـالا رفتـن سـطح آگاهـی و رشـد خردمنـدی او‬‫و نـوع بینـش آنهـا مطلـع شـود‪ .‬ایـن آگاهـی بـه‬‫شـکلی جهانبینـی او را گسـترش داده و ارتباطـات‬ ‫مـی شـود‪.‬‬ ‫ادبیـات منبعـی معتبـر و صحیـح بـرای بررسـی‬ ‫جهانــی او را آســانتر و موثرتــر مــی کنــد‪.‬‬ ‫و درک موضوعـات مختلـف اسـت‪ .‬از آنجایـی کـه‬‫مطالعــه در کل و مطالعــه ادبیــات بخصــوص‪،‬‬ ‫زبـان ادبـی زبانـی فاخـر و معتبر اسـت مـی توان‬‫ضرورتـی انـکار ناپذیـر بـرای انسـان اسـت‪ .‬ذهـن‬ ‫بـه عنـوان منبعـی قابـل اعتمـاد بـرای مطالعـه و‬‫و احساسـات انسـان ماننـد ماهیچـه هـای بـدن و‬ ‫افزایـش دانـش زندگـی مـورد اسـتفاده قـرار داد‪.‬‬‫یـا هـر عضـوی دیگـراز بـدن نیازمنـد دریافـت انـرژی و‬ ‫مطالعـه ادبیـات بـه غنـی شـدن زبـان و فرهنـگ جامعه‬‫مـواد مفیـد خـاص خـود اسـت تـا بـه تنبلـی و سسـتی‬ ‫کمــک شــایانی مــی کنــد‪ .‬اطــاع یافتــن از چگونگــی‬‫مبتـا نشـود‪ .‬مطالعـه ادبیـات کمـک شـایانی بـه تمـام‬ ‫روش زندگـی مـردم دیگـر کشـورها‪ ،‬کسـب آگاهـی از‬ ‫تاریـخ و فرهنـگ آنهـا‪ ،‬انتقـال و ترکیـب فرهنـگ هـا و‬ ‫مـوارد ذکـر شـده مـی کنـد‪.‬‬ ‫زبانهـای مختلـف بـدون رفتـن بـه کشـورهای مختلـف‬ ‫فروغ سمیعی‬‫آیا داشتن دوست خیالی برای کودک زیر دوسال طبیعیه؟‬‫امـا اگـر شـما هـم ایـن دوسـت خیالـی رو بـه دنیاتـون راه دادیـد مطمئنـا واسـه‬ ‫نگـران نباشـید‪ ،‬ایـن کـودک نـه تنهـا نرمالـه کـه حتـی خیلـی خلاقـه‪ .‬تصـورات‬‫مـدت زمـان طولانـی تـری بایـد باهـاش همـراه باشـید‪ .‬امـا در حـال حاضـر فقـط‬ ‫درحـال رشـد ایـن کـودک بـرای او دوسـت خیالـی میسـازه کـه همـه جـا همراهشـه‪.‬‬‫اجـازه بدیـد فرزندتـون از همراهـی ایـن دوسـت خیالـی لـذت ببـره‪ .‬اون بـزودی ایـن‬ ‫ایـن اتفـاق بـرای بچـه هـای اول بیشـتر میفتـه‪ ،‬دقیقـا مثـل یـک دوسـت عینـی و‬ ‫ایـن یکـی از راههایـی اسـت کـه کمکشـون مـی کنـه تـا تفـاوت بیـن خـوب و بـد‬ ‫دوره رو هـم پشـت سـر خواهـد گذاشـت‪.‬‬ ‫رو بفهمـن‪.‬‬ ‫ترجمه و بازنویسی‪ :‬صدیقه شهری‬ ‫بعنـوان نمونـه کـودک ممکنـه دوسـتش رو بخاطـر بدرفتـاری شـماتت کنـه مثـا‬ ‫بگـه «فلانـی» مجبـورش کـرد شـیر رو بریـزه زمیـن یـا کتابهـا رو از تـو قفسـه پـرت‬ ‫از سایت‪:‬‬ ‫کنـه‪ .‬بهتـره توجیـه ش رو بپذیریـد و کمکـش کنیـد خونـه رو تمیـز کنـه‪ ،‬امـا بـا‬ ‫‪www.babycenter.com.au‬‬ ‫آرامـش بهـش قوانیـن خونـه رو هـم یـادآور بشـید‪.‬‬ ‫سـعی کنیـد مسـئله رو خیلـی بـزرگ نکنیـد‪ ،‬فرزندتـون رو بابـت ایـن دوسـت خیالـی‬ ‫سـرزنش نکنیـد و نـه خودتـون وانمـود کنیـد کـه مـی بینیـدش و باهـاش ارتبـاط‬ ‫برقـرار کنیـد‪.‬‬ ‫دلیلــی نــداره کــه باعــث بشــید کودکتــون احســاس کنــه شــما خوشــتون میــاد‬ ‫وقتــی بــا شــخصی کــه واقعــا وجــود خارجــی نــداره حــرف میزنــه‪.‬‬ ‫‪8‬‬

‫باکتری ها‬ ‫کمبود فیبر‬ ‫شــاید تــا بحــال درمــورد باکتریهــای داخــل بــدن‬ ‫کوکومـرغ یا‬‫باکتریهــای بــدن انســان هماننــد خــود انســان‬ ‫چیزهـای شـنیده باشـید و بدانیـد کـه بـدن انسـان‬ ‫چغرتمه بادکوبهای‬‫احسـاس گرسـنگی مـی کننـد واگـر غـذا فیبـر کافـی‬ ‫دارای باکتریهـای مفیـد و مضـر مـی باشـد‪ .‬تعـداد این‬‫نداشـته باشـد‪ ،‬باکتریهـای داخـل روده تغذیـه خـود را‬ ‫باکتریهــا حتــی بیشــتر از ســلولهای بــدن هســتند‬ ‫مواد لازم‪:‬‬‫از طریـق دیـواره روده تامیـن مـی کننـد‪ .‬ایـن عمل در‬ ‫و بســیاری از ایــن باکتریهــا متعلــق بــه رو ده‬ ‫سینه مرغ ‪500‬گرم‬‫طولانـی مـدت باعـث ایجـاد سـوراخهای ریـز بـر روی‬ ‫مــی باشــند وبــه دســته هــای مختلــف تقســیم‬‫دیـواره روده وتـورم آن مـی شـود‪ .‬بیماریهـای ماننـد‬ ‫مــی شــوند‪ .‬باکتریهــای روده انســان دارای‬ ‫تخم مرغ ‪6‬عدد‬‫دیابــت نــوع دو‪ ،‬ناراحتیهــای قلبــی‪ ،‬چربــی خــون‪،‬‬ ‫عملکردهــای متفاوتــی هســتند‪ ،‬تعــدادی از آنهــا‬ ‫پیاز یک عدد خام ودو عدد سرخ شده‬‫ســوخت و ســاز غیــر نرمــال و اضافــه وزن رابطــه‬ ‫مســئول ســوخت و ســاز بــدن مــی باشــند وبــرروی‬ ‫اشـتها و چیزهـای کـه شـما هـوس مـی کنیـد تاثیـر‬ ‫سیر دو حبه‬ ‫نزدیکــی بــا کارکــرد باکتــری دارنــد‪.‬‬ ‫مــی گذارنــد‪ .‬امــا تــا چــه انــدازه ایــن باکتریهــا‬ ‫رب گوجه فرنگی یک قاشق غذا خوری پر‬‫بــه غیــر از کمبــود فیبــر در غــذا مصــرف بعضــی از‬ ‫مــی تواننــد در ســامت مــا تاثیــر گــذار باشــند؟‬‫داروهــا ماننــد آنتــی بیوتیــک مــی توانــد درمقــدار‬ ‫زعفران مقداری‬‫باکتریهــا تاثیــر بگــذارد‪ .‬همانطــور کــه مــی دانیــد‬ ‫کارکرد باکتریهای موجود در روده‬ ‫آب لیمو سه قاشق غذاخوری‬‫آنتـی بیوتیـک بـرای ازبیـن بـردن باکتـری اسـتفاده‬ ‫کار اصلــی ایــن باکتریهــا هضــم منظــم غــذا‬‫مـی شـود وفرقـی بیـن باکتریهـای مضـر کـه باعـث‬ ‫مــی باشــدو ازفیبــر موجــود در غــذا تغذیــه‬ ‫آب مرغ یک لیوان‬‫مریضــی فــرد شــده اســت وباکتریهــای مفیــد کــه‬ ‫مـی کننـد‪ ،‬فیبـر قسـمتی از غـذا اسـت کـه بـدن‬ ‫آرد یک قاشق غذا خوری‬‫باعــث ســامت مــی شــود نمــی گــذارد‪ ،‬در نتیجــه‬ ‫انســان قــادر بــه هضــم کــردن آن نمــی باشــد وبــه‬ ‫نمک و فلفل و زرد چوبه به مقدار لازم‬‫شـما بـا هـر دوره مصـرف آنتـی بیوتیـک بـدن خـود‬ ‫طــور طبیعــی از بــدن خــارج مــی شــود‪ .‬فیبرهــا‬ ‫روغن برای سرخ کردن‬‫را ضعیفتـر کردیـد‪ .‬ایـن بـه ایـن منظـور نیسـت کـه‬ ‫بـرروی اشـتهای مـا تاثیردارنـد واگـر افـراد در طـول‬‫آنتـی بیوتیـک مصـرف نشـود ولـی شـاید بـا اسـتفاده‬ ‫روز غذاهـای فیبـردار مصـرف کننـد‪ ،‬احسـاس سـیری‬ ‫طرز تهیه‪:‬‬‫بیشــتر از میــوه هــا و ســبزیجات در رژیــم خــود‬ ‫طولانــی تــری دارنــد و ایــن باعــث کاهــش اشــتها‬ ‫ابتـدا مـرغ را بـا مقـدار لازم آب‪ ،‬یـک عـدد پیـاز‪ ،‬یـک‬ ‫عـدد سـیر و کمـی نمـک و فلفـل مـی گذاریـم بپـزد‬ ‫بتوانیــد سیســتم دفاعــی قویتــری داشــته باشــید‪.‬‬ ‫مــی شــود‪.‬‬ ‫طـوری کـه در آخـر یـک لیـوان آب مـرغ باقـی بمانـد‪.‬‬ ‫فیبر از کجا بدست می آید؟‬ ‫مـرغ را بعـد از خنـک شـدن ریـش ریـش مـی کنیـم‬ ‫ساناز نقی زاده‬ ‫ســبزیجات ومیــوه هــا دارای فیبــر فراوانــی هســتند‪.‬‬ ‫و کنــار مــی گذاریــم‪ .‬ســپس رب را در کمــی روغــن‬ ‫کارشناس تغذیه‬ ‫اگــر افــراد دررژیــم غذایــی روزانــه ازســبزیجات‬ ‫تفـت داده و آب مـرغ و آب لیمـو را اضافـه مـی کنیـم‪،‬‬ ‫اســتفاده کننــد مــی تواننــد فیبــر کافــی بــه بــدن‬ ‫عزیـزان توجـه داشـته باشـید کـه در ایـن مرحلـه شـما‬ ‫خــود برســانند‪ .‬لازم اســت ذکــر شــود کــه بــدن‬ ‫مــی توانیــد بــا چشــیدن بــر اســاس ذائقــه خودتــان‬ ‫انسـان احتیـاج بـه همـه نـوع سـبزیجات دارد‪ .‬شـما‬ ‫مقـدار آب لیمـو را تعییـن کنیـد‪ .‬بعدازاینکـه محلـول‬ ‫نمـی توانیـد فقـط بـا خـوردن یـک دسـته محـدود‬ ‫آب مـرغ مـا چنـد جـوش زد زعفـران را اضافـه کـرده‬ ‫از سـبزیجات نیـاز بـدن خـود را فراهـم کنیـد‪ .‬بلکـه‬ ‫و آن را از شـعله برمـی داریـم‪ .‬حـالا مـرغ ریـش ریـش‬ ‫مــی توانیــد بــر اســاس فصــل جدیــد ســبزیجات‬ ‫شــده را بــا پیــاز داغ‪ ،‬نمــک و فلفــل‪ ،‬زرد چوبــه‪ ،‬آرد‬ ‫مختلـف را درسـبد غذایـی خـود قـرارداده وبـه ایـن‬ ‫و یـک عـدد سـیر رنـده شـده مخلـوط کـرده و تخـم‬ ‫طریـق در طـول سـال همـه نـوع فیبـر بـه باکتریهـا‬ ‫مرغهـا را اضافـه مـی کنیـم و خـوب هـم میزنیـم و در‬ ‫رسـانده و باعـث تشـکیل یـک سیسـتم دفاعـی قـوی‬ ‫یــک تابــه متوســط کــه از قبــل روغــن در آن ریختــه‬ ‫ایــم و داغ اســت خالــی کــرده و بــا تــکان دادن تابــه‬ ‫شــوید‪.‬‬ ‫سـطح آن را یکنواخـت مـی کنیـم و بـا حـرارت ملایـم‬ ‫مـی گذاریـم سـرخ شـود‪ .‬وقتـی یـک طرف آن سـرخ شـد‪،‬‬ ‫کوکـو را بـر مـی گردانیـم و مـی گذاریـم نیـم برشـته‬ ‫شـود و در ایـن فاصلـه محلـول آب مـرغ را کـه کنـار‬ ‫گذاشـته بودیـم کـم کـم بخـورد کوکـو مـی دهیـم‬ ‫و مـی گذاریـم کامـا جـذب شـود و ایـن طـرف کوکو‬ ‫هـم برشـته شـود‪ .‬کوکـو شـما آمـاده اسـت‪ .‬ایـن کوکو‬ ‫یکــی از غذاهــای محلــی شــمال ایران(گیــان) اســت‬ ‫کـه شـما عزیـزان مـی توانیـد آن را بـا برنـج یـا نـان‬ ‫صــرف نماییــد‪ .‬ایــن کوکــو مــی توانــد یــک غــذای‬ ‫سـاده و راحـت بـه همـراه نـان بـرای پیـک نیـک شـما‬ ‫عزیـزان هـم باشـد مخصوصـا در فصلـی کـه بـه سـمت‬ ‫پیـک نیـک هـای آخـر هفتـه نزدیـک میشـود‪.‬‬ ‫نویسنده‪ :‬فرزانه معقولی‬‫‪9‬‬

‫ســــــــــرگرمـــى‬ ‫‪283465516‬‬ ‫‪3482451‬‬ ‫‪93851‬‬ ‫‪18734‬‬ ‫سه رقمی‪:‬‬ ‫‪612723432‬‬ ‫‪5846197‬‬ ‫‪21569‬‬ ‫‪189‬‬ ‫‪615497332‬‬ ‫‪7197621‬‬ ‫شش رقمی‪:‬‬ ‫‪25833‬‬ ‫‪005‬‬ ‫‪823756119‬‬ ‫‪7895421‬‬ ‫‪167531‬‬ ‫‪35812‬‬ ‫‪851327856‬‬ ‫‪9312372‬‬ ‫‪293541‬‬ ‫‪35871‬‬ ‫چهاررقمی‪:‬‬ ‫‪566413‬‬ ‫‪44172‬‬ ‫‪3975‬‬ ‫جدول جا گذاری اعداد‬ ‫نه رقمی‪:‬‬ ‫‪723452‬‬ ‫‪52765‬‬ ‫‪8267‬‬ ‫‪112965298‬‬ ‫‪61238‬‬ ‫‪115279588‬‬ ‫هفت رقمی‪:‬‬ ‫‪84932‬‬ ‫پنج رقمی‪:‬‬ ‫‪152136749‬‬ ‫‪1586122‬‬ ‫‪91372‬‬ ‫‪12679‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪8‬‬ ‫جدول شرح در متن‬‫کمیاب وارزشمند‬ ‫‪ ‬عضو رونده‬ ‫منزجر وبیزار ‪‬‬ ‫نقص ها ‪‬‬ ‫نماد جدایی ‪‬‬ ‫بله اسپانیولی ‪‬‬ ‫‪ ‬متملق‬ ‫مسولیتی را قبول‬ ‫‪‬‬ ‫شفیق و مهربان‬ ‫از پسوندها‬ ‫گالبدها‬ ‫همسر مرد‬ ‫چکاوک‬ ‫پیدا کردن‬ ‫کردن‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫نت میانی ‪‬‬ ‫مقطع سنی حساس ‪‬‬ ‫تمیزو مطهر ‪‬‬ ‫کلمات‬ ‫گره پیشانی‬ ‫ضایع و تباه شده ‪‬‬ ‫حیوان سوارکاری ‪‬‬ ‫میانه رو‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫خانه عشق‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫تابلوی لیخنستاین‬ ‫ازابزار قاضی ورزشی‬ ‫سزاوار و شایسته‬ ‫‪‬‬ ‫علائم ونشانه های‬ ‫فریاد شادی ‪‬‬ ‫بیماری ‪‬‬ ‫چشیدنی بازبان ‪‬‬ ‫نمونه وسرمشق ‪‬‬ ‫‪10‬‬

‫ملـــیله‬ ‫کمـی از نمـاز ظهـر گذشـته بـود کـه ملیلـه‬ ‫مانـده‪ ،‬در مقابـل تـرس از دسـت دادن عزیزانـش تـاب‬ ‫دوران دانشــجویی ام دوران ســبکبار امــا پــر از تجربــه‬ ‫دامــن مــادر را مــی کشــید و مــدام بهانــه‬ ‫نیــاورده و بــا ســختی و بــه جــان خریــدن مشــقتهای‬ ‫بـود‪ .‬شـیراز را بـا همـه رفـت و آمدهـا و بیـم و امیـد‬ ‫راه و دوری همســر راهــی دهــی خــوش آب و هــوا در‬ ‫و غوغایـش پشـت سـر گذاشـته بـودم و بـه شـهری بـا‬ ‫برگشـتن بـه خانـه را گرفتـه بـود یـک آن‬ ‫دامنـه ی کوههـای تفـت مـی شـود‪ .‬عقیـل کـه عاشـقانه‬ ‫جمعیتـی خیلـی خیلـی کمتـر پاگذاشـته بـودم‪ .‬شـهر‬ ‫آرام نمــی گرفــت‪ .‬مســتوره اول صبــوری‬ ‫مسـتوره را مـی پرسـتید و سـالها بـه زخـم زبـان هـای‬ ‫بـا همـه ی زوایـا بـه مـن مـی فهمانـد برایـش غریبـه‬ ‫کـرد و او را آرام کـرد امـا رفتـه رفته طفل‬ ‫مــردم کــه زنــش را نــازا مــی دانســتند بــی اعتنــا‬ ‫رادیـد کـه کـم حـال تـر مـی شـود‪ .‬حبیبـه‬ ‫بــود تــا رســاندن آنهــا بــه منــزل جدیــد همراهــی‬ ‫ای بیـش نیسـتم‪.‬‬ ‫زن مــش رجــب گفــت‪ :‬بچــه را ببــر‬ ‫شــان کــرد و همســر ماهرویــش را بــه کنــاری کشــید‬ ‫بــا تغییــر و تحــولات خوابــگاه خانــواده ام را راضــی‬ ‫گفـت‪ :‬جـان عقیـل‪ ،‬تـو را فقـط بـه خـدا مـی سـپارم‬ ‫کــردم کــه تقریبــا مــدت یــک ســال ونیــم باقیمانــده‬ ‫خانــه نــزد ننــه کلثــوم بخوابــد آرام‬ ‫و شــرمنده ام کــه از تــو دورم و نمــی توانــم مراقبــت‬ ‫بـه جـای خوابـگاه خانـه ای بگیـرم‪ ،‬منـزل دومـی کـه‬ ‫مـی شـود‪ .‬اینجـا پشـه هـا یـک‬ ‫باشـم امـا بـهیـاریخـداایـندورهیسـختتمـاممیشـود‬ ‫گرفتـم خانـه ای در مرکـز شـهر و قدیمـی بـود‪ .‬در واقع‬ ‫آن رهایـش نمـی کننـد‪ ،‬طفـل‬ ‫و بــاز مــن‪ ،‬تــو‪ ،‬ملیلــه و محمــد در ایــوان تابســتانه‬ ‫سـاختمان از دو بخـش کامـا مجـزا بـا حیـاط مرکـزی‬ ‫معصـوم گناهـه‪ ،‬زود برگـرد مـردا‬ ‫شـربت مـی خوریـم و یادمـان میـرود کـه چـه سـختی‬ ‫تشــکیل میشــد‪ .‬نیمــی از آن خشــتی و بــا همــان‬ ‫هــا داشــتیم‪ .‬بعــد هــم پیشــانی مســتوره را ســوزناک‬ ‫سـرداب هـای مرمـوز کـه کمتـر رفـت و آمـد میشـد‪.‬‬ ‫هنــوز غــذا نخوردنــد‪ .‬بــا زحمــت‬ ‫بوســید و بــا دســتش ضربــه ای بــه پهلــوی مســتوره‬ ‫مــن‪ ،‬هــم خانــه ام و صاحبخانــه در نیمــه ی نســبتا‬ ‫ملیلــه راکــه حــالا ســنگین شــده بــود‬ ‫زد و شــوخی مردانــه ای حوالــه اش کــرد و بــا دلــی‬ ‫نوسـاز زندگـی مـی کردیـم‪ .‬صاحبخانـه در بخـش غربی‬ ‫بغـل کـرد و محمـد را کشـان کشـان بـه‬ ‫پـر از غـم و حسـرت راهـی شـد‪ .‬مسـتوره بـا ناپدیـد‬ ‫و مـن و دوسـتم بـا دو اتـاق تـو در تـو و آشـپزخانه در‬ ‫خانـه بـرد و بـا وجـود غرزدنهـای پیـرزن‬ ‫شـدن شـویش در اولیـن پیـچ کوچـه تمـام غـم دنیـا در‬ ‫سـمت شـمال حیـاط‪ .‬ورودی خانـه فضــای مشـترکی‬ ‫آنهـا را خوابانـد و در را بسـت و بـا عجلـه‬ ‫دلـش جاگرفـت بـا خـود اندیشـید و بلنـد گفت‪:‬غمـت‬ ‫بـا صاحبخانـه داشـت و او زنـی مهربـان و مسـن بـود‪.‬‬ ‫برگشــت و چــون دیگــر از حمــل و کشــیدن فرزنــدان‬ ‫نباشـه بـه سـال نمکشـه کـه خودامـون را بـا خـودش‬ ‫دو ماهــی گذشــت‪ ،‬یــک روز کــه از دانشــگاه برگشــتم‬ ‫رهــا شــده بــود بــرای اینکــه زودتــر برســد کوچــه ی‬ ‫مبره(غمگیـن نشـو مسـتوره سـالی نمیگـذره کـه مـا را‬ ‫صـدای گفتگـو از پشـت در شـنیدم وکلیـد نینداختـه‬ ‫دوم را کــه رد کــرد بــه راه میــان بــر رفــت‪ ،‬تــا نیمــه‬ ‫بـا خـودش میبـره)و بـه سـمت تنهـا اتاقـی کـه در آن‬ ‫در زدم‪ ،‬در بـاز شـد‪ ،‬سـام و احوالپرسـی و مـن ناگهـان‬ ‫هـای مزرعـه رسـید کـه ناگهـان متوجـه صـدای پایـی‬ ‫خانـه ی بـزرگ در اختیـارش بـود رفـت کـه نـگاه تیـز‬ ‫تمــام تــرس کارتونهــای جادوگــری کودکــی هــا را در‬ ‫شـد سـریع و بـدون آنکـه تـوان نـگاه کـردن بـه پشـت‬ ‫و خیـره ای را بـر گـرده اش حـس کـرد‪ ،‬بـا وحشـت رو‬ ‫سـر خـود را داشـته باشـد شـروع بـه دویـدن کـرد‪.‬‬ ‫بـه بـالا و سـمت قبلـه برگشـت و متوجـه عبـور سـایه‬ ‫دلـم حـس کـردم‪. ...‬‬ ‫بـه خـود لعنـت فرسـتاد و تـرس مثـل مـاری سـخت‬ ‫ای شــد و ترســی عبــوس و فلــج کننــده بــه ســراغش‬ ‫زنــی بســیار تکیــده بــا موهــای ســفید و بلنــد و تــک‬ ‫سـینه اش را مـی فشـرد و راه نفسـش بنـد آمـده بـود‬ ‫آمــد‪ .‬بــا ســرعت بــه اتاقــش برگشــت و بــا دیــدن‬ ‫دندانــی در بــالا و پاییــن‪ ،‬لبخنــدی کــه چهــره اش را‬ ‫دیـواری در دورترهـا دیـد و بـا زحمـت مـی خواسـت‬ ‫خــواب معصومانــه ی کودکانــش کمــی دلــش آرام‬ ‫بــرای مــن تــازه رســیده کریــه تــر مــی کــرد‪ .‬ســر از‬ ‫خـود را بـه آن برسـاند کـه ناگهـان پایـش پیـچ خـورد‬ ‫گرفـت چندیـن بـار آیـه الکرسـی و معوذتیـن را خوانـد‬ ‫بالشــی کــه میزبانــش برایــش گذاشــته بــود برداشــت‬ ‫و یــک آن کــه در حــال زمیــن خــوردن بــود هیــکل‬ ‫و بـه چهـار سـمت فـوت کـرد و رفـع همـه ی هـم و‬ ‫لحظاتــی تمــام خــون در رگهایــم منجمــد شــده بــود‬ ‫نخراشــیده ی مــرد همســایه را تشــخیص داد کــه بــا‬ ‫غــم هــا را از خــدا خواســت‪ .‬کمــی گذشــت مشــغول‬ ‫و حتــی نمــی توانســتم خــودم را بخاطــر بــاز کــردن‬ ‫چشـمانی هیـز و توانـی دوچنـدان همیشـه و نفسـهای‬ ‫آشـپزی شـد و مختصـر اسـبابش را بـه جـا نشـاند زن‬ ‫بنـد کفشـهای پیچیـده ام بـه هـم لعنـت کنـم طعـم‬ ‫آتـش بـه او نزدیـک مـی شـود و مسـتوره از تـرس از‬ ‫گـس تـرس و بزدلـی را حـس مـی کـردم و نفسـهایم‬ ‫صاحبخانــه رســید و دیگــر اوهــام را رهــا کــرد‪...‬‬ ‫کمـی سـخت شـده بـود‪ .‬تمـام تلاشـم ایـن بـود کـه‬ ‫هــوش رفــت‪. ...‬‬ ‫روزهــای تابســتان بــود همــه ی اهالــی خانــه بــرای‬ ‫نگاهــی دوبــاره بــر ایــن مهمــان ناخوانــده نینــدازم و‬ ‫بـه خـود کـه آمـد کمـی گیـج بـود و بـا ورانـداز کـردن‬ ‫کارهــای کشــاورزی بــه بــاغ و زمینهــای اطــراف‬ ‫کســی متوجــه ایــن اضطــراب خورنــده ی مــن نشــود‬ ‫اطرافـش فهمیـد کـه داسـتان چـه بـوده و بـا گریـه ای‬ ‫مـی رفتنـد و مسـتوره هـم کـه اندوختـه ی چندانـی‬ ‫حتـی تـوان نداشـتم جـواب احوالپرسـی زن صاحبخانـه‬ ‫بلنــد مشــغول بررســی لبــاس و بــدن خــود شــد امــا‬ ‫نداشــت بــا دو قلوهــای چهارســاله اش راهــی میشــد‪،‬‬ ‫هیـچ علامتـی دال بـر دسـت درازی کسـی بـر خـودش‬ ‫دسـتان ظریفـش تـاب خارهـا و سـاقه هـای برنـده ی‬ ‫را بدهــم‪.‬‬ ‫ندیــد و تــا آمــد کــه بجنبــد و از آن مزرعــه ی شــوم‬ ‫جوهــا را نداشــت‪ ،‬دائــم بچــه هــا را میپاییــد در کنــار‬ ‫ســرانجام زنجیــره ی آنهمــه دلهــره بــا صدایــی جیــغ‬ ‫بیـرون رود دو دختـر کاشـف‪ ،‬پیـش نمـاز و دعانویـس‬ ‫ننــه کلثــوم غــذای ظهــر را آمــاده مــی کــرد و یــک‬ ‫ماننــد و لهجــه ی بســیار غلیــظ و کشــیده ی یــزدی‬ ‫کـه قیافـه ی زشـتی داشـتند و در خانـه ی پـدر مانـده‬ ‫لحظـه آرام نداشـت امـا تمـام مـدت حواسـش بـود کـه‬ ‫پـاره شـد‪»:‬ها همـی دتـر مقبـول بـو کـه همـش گفـش‬ ‫بودنــد‪ ،‬همچــون صاعقــه ای بــر ســرش فــرود آمدنــد‬ ‫بـه زنـان جـوان جمـع نزدیـک نشـود چـون بـی هیـچ‬ ‫میزدی‪(»...‬آهـان همیـن دختـر خوشـگل بـود کـه همـه‬ ‫و هــر چــه در تــوان داشــتند او را کتــک زدنــد کــه‬ ‫دلیلـی بـا او سـر جنـگ داشـتند و یکبـار ننـه کلثـوم‬ ‫اش دربـاره اش حـرف میـزدی) و مـن چقـدر از شـنیدن‬ ‫زن بــدراه در اینجــا نداشــتیم کــه تــو آمــدی‪ ،‬پتیــاره‬ ‫بـا لفظـی سرزنشـگر بـه او گفتـه بـود تـا حـالا زن بـه‬ ‫تمــام لباســهایت را میدریــم و لخــت مــادرزاد در ده‬ ‫ایـن خشـی (خوشـگلی) و کرشـمه تـو ده ندیـده ‪...‬و بـا‬ ‫کلامـی انسـانی ازیـن زن دلـم آرام گرفـت‪.‬‬ ‫کنایـه ای گفـت انـگار کـه خـدا او را زیبـا آفریـده تـا‬ ‫خوشـبختانه سرسـرای ورودی فضـای تاریکـی داشـت و‬ ‫مــی گردانیمــت‪.‬‬ ‫شـاید متوجـه رنـگ پریدگـی و تـرس مـن نشـد ولـی‬ ‫مسـتوره ی بینـوا کـه تـاب تحمـل اینهمـه درد را بعـد‬ ‫مـردان قـوم را بـه گنـاه انـدازد‪.‬‬ ‫زن صاحبخانــه بــا مهربانــی گفــت‪« :‬ملیلــه» گاهــی‬ ‫از آن شـوک نداشـت تـا دهـان بـاز میکـرد کـه از خـود‬ ‫تـا مـی توانسـت کمتـر در کوچـه هـا و احیانـا مراسـم‬ ‫میــاد اینجــا بــا هــم یــه چایــی مــی خوریــم‪ .‬منهــم‬ ‫دفـاع کنـد کفشـهای یکـی در دهانـش کوبیـده میشـد‬ ‫حضـور مـی یافـت و حتـی بـه توصیـه آشـنایی دلسـوز‬ ‫سـریع خـودم را بـه حیـاط خانـه وسـپس اتـاق مـان‬ ‫و شــد همــان کــه نبایــد بشــود و از فــردا مســتوره ی‬ ‫لباسـهای منـدرس بـه خـود و فرزندانـش مـی پوشـاند‪.‬‬ ‫رسـاندم و رهــا شـدم‪ ،‬طبـق عادتـم بــه رادیـو و بعــد‬ ‫بیگنــاه بــه نــام «مســتوره جــوی» کنایــه از ماجــرای‬ ‫دو ماهـی گذشـت و تنهـا یـک کاغـذ نامـه و مقـداری‬ ‫هــم نمــاز و قــرآن پنــاه بــردم و صــدای گفتگوهــا در‬ ‫مشـکوکی کـه در مزرعـه ی جـو برایـش اتفـاق افتـاده و‬ ‫پـول از عقیـل رسـید‪ .‬آنـروز ننـه کلثـوم ناخـوش بـود‬ ‫ملیلـه و محمـد دختـر مسـتوره جـوی و پسـر مسـتوره‬ ‫و بـا بدخلقـی‪ ،‬زن جـوان و بچـه هـا را بـا سفارشـهایی‬ ‫نظـر محـو شـد و اندکـی خوابـم بـرد‪.‬‬ ‫کـه دنبالـه ی هـر کـدام فحشـی چسـبیده بـود از خانـه‬ ‫آنشـب معصومـه خانـم داسـتان ملیلـه را برایـم تعریـف‬ ‫جـوی خوانـده شـدند‪....‬‬ ‫پایان قسمت اول‬ ‫رانـد‪...‬‬ ‫کـرد‪. ...‬‬ ‫ادامه دارد‬ ‫ســالهای جنــگ جهانــی و قحطــی و شــیوع بعضــی‬ ‫بیماریهـا ‪ ....‬مسـتوره ی زیبـارو کـه بعد از آبسـتنی های‬ ‫نویسنده ‪ :‬ملک تاج فرجام‬ ‫پــی در پــی ســرانجام دختــر و پســری دوقلــو برایــش‬ ‫‪11‬‬

‫بچه های لوس‬ ‫چنــد وقتــی بــود ایــن مطلــب رو جایــی خونــده بــودم ولــی هرچــی مــی گشــتم‬ ‫مجـدد پیـداش نمـی کـردم تـا بلاخـره دوسـت خوبـم بـرام پیـداش کـرد و بـه دسـتم‬ ‫رسـوند‪ .‬فکـر مـی کنـم از نوشـته هـا یـا شـاید بهتـر بگـم گفتـه هـای آقـای دکتـر‬ ‫هلاکویـی هسـت‪ .‬البتـه مـن خیلـی بـا ایشـون و فلسـفه شـون آشـنایی نـدارم امـا‬ ‫بـه نظـرم ایـن مطلـب خیلـی درسـت بـود و واقعـا کاربـردی‪ ،‬بـرای همیـن تصمیـم‬ ‫گرفتـم بـرای شـما هـم بـذارم کـه اسـتفاده کنیـد‪.‬‬ ‫طرز تهیه بچه لوس ‪:‬‬‫اسـباب بـازی جایگزیـن نمـی شـود فرزندتـان بیشـتر و بیشـتر مـی خواهـد و هرگـز‬ ‫⊗ ⊗ اگـر دو سـال اول زندگـی فرزندتـان‪ ،‬او را از تـرس بغلـی شـدن بـه انـدازه کافـی‬ ‫راضـی نمـی شـود‪.‬‬ ‫بغـل نکنیـد و اجـازه دهیـد نیـاز خـود را بـا گریـه اعـام کنـد بـه او مـی آموزیـد تنها‬‫⊗ ⊗ وقتـی یکـی از والدیـن تنبیـه مـی کنـد و همـان لحظـه دیگـری دخالـت کـرده‬ ‫راه رسـیدن بـه خواسـته هایـش ایـن اسـت کـه دسـت بـه مانـور بزنـد‪.‬‬ ‫طـرف کـودک را مـی گیـرد و بـه او محبـت مـی کنـد‪.‬‬ ‫⊗ ⊗ اگـر در جمـع‪ ،‬موقـع خریـد‪ ،‬زمانـی کـه مهمـان داریـد از تـرس جیـغ و داد‬‫⊗ ⊗ زمانــی کــه بــه خواســته کــودک عمــل مــی کنیــم و دفعــه بعــد بــه خاطــر‬ ‫فرزندتـان بـه او بـاج بدهیـد تـا سـاکت بمانـد‪.‬‬‫همـان خواسـته دعوایـش مـی کنیـم‪ .‬مثـا در آغوشـش مـی گیریـم دفعـه بعـد داد‬ ‫⊗ ⊗ اگـر فرزندتـان را تشـویق بـه کتـک زدن بقیـه کنیـد و افتخـار کنیـد فرزندتـان‬ ‫میزنیـم» اه ولـم کـن چقـدر آویـزون مـن میشـی»!‬ ‫دفـاع از خـود را آموختـه و در آینـده از پـس خـود بـر مـی آیـد‪.‬‬‫⊗ ⊗ وقتـی بـرای انجـام کارهـای فرزندانمـان غـر مـی زنیـم منـت مـی گذاریـم و‬ ‫⊗ ⊗ اگــر فرزندتــان بــه حقــوق بقیــه تجــاوز مــی کنــد و شــما جلــوی او را‬ ‫آنهـا را غرغـرو طلبـکار ناراضـی بـار مـی آوریـم‪.‬‬ ‫نمــی گیریــد‪.‬‬‫⊗ ⊗ وقتــی از تــرس لــوس شــدن کــودک‪ ،‬خواســته هــای کــودک را بــرآورده‬ ‫⊗ ⊗ اگــر بــه کارهــای اشــتباه فرزندتــان ماننــد فحــش دادن‪ ،‬گاز گرفتــن‪ ،‬زدن‪،‬‬ ‫نمــی کنیــم تــا کودکمــان بــه گریــه بیافتــد‪.‬‬ ‫مــی خندیــد و آنــرا شــیرین کاری مــی دانیــد‪.‬‬‫یادمـان باشـد بـاج دادن بـه کـودک یعنـی پـاداش در مقابـل کاری اشـتباه‪ ،‬کـه باعـث‬ ‫⊗ ⊗ اگـر بـه فرزندتـان نـه مـی گوییـد و او جیـغ میزنـد خودزنـی مـی کنـد و شـما‬‫لـوس شـدن کـودک مـی شـود‪ ،‬نـه محبـت و در آغـوش گرفتـن و پـاداش در مقابـل‬‫کار خــوب‪ ،‬بــه بهانــه لــوس شــدن فرزندمــان را از آغــوش خــود و جایــزه گرفتــن‬ ‫تغییـر عقیـده مـی دهیـد‪.‬‬ ‫⊗ ⊗ اگـر والدیـن سـخت گیـری هسـتید و فرزندتـان بـرای رسـیدن بـه خواسـته‬ ‫محـروم نکنیـم!‬‫بـه جـز مـوارد مذکـور چنـد نکتـه هـم بـه تجربـه و مطالعـه جهـت تاکیـد بیشـتر‬ ‫هایـش مجبـور اسـت دسـت بـه مانـور بزنـد‪.‬‬ ‫⊗ ⊗ اگـر تصمیـم بـه انجـام روش تربیتـی مـی گیریـد ماننـد جـدا کـردن جـای‬ ‫براتـون مـی نویسـم‪.‬‬ ‫خـواب فرزندتـان‪ ،‬گرفتـن پسـتونک یـا شـیر شـب‪ ،‬یـا مهـد کـودک رفتـن کـودک‬‫⊗ ⊗ خیلــی مهمــه کــه چــه زمانــی بــه بچــه «نــه» مــی گوییــد‪ .‬اگــر بــه خاطــر‬‫کارهــای کوچیــک و بــی اهمیــت او رو دعــوا کنیــد و کلا زیــاد بــه او نــه بگوییــد‬ ‫(جـز روزهـای اول) و بـا گریـه کـودک کوتـاه مـی آییـد‪.‬‬‫اونوقـت مواقعـی کـه واقعـا نیـاز هسـت جلـوش بایسـتید و از کاری منعـش کنیـد نـه‬ ‫⊗ ⊗ وقتـی بـه جـای توجـه دادن بـه فرزندتـان‪ ،‬بـه بهانـه تلفـن حـرف زدن‪ ،‬پـای‬ ‫کامپیوتـر بـودن‪ ،‬کار کـردن‪ ،‬زندگـی فرزندتـان را بـا اسـباب بـازی هـای گرانقیمـت‬ ‫شـما رو نشـنیده مـی گیـرد‪.‬‬ ‫پـر مـی کنیـد و بـه او بـاج مـی دهیـد کـه سـراغ شـما نیایـد و چـون محبـت بـا‬‫⊗ ⊗ اصـولا سـعی کنیـد بـه او نـه‪ ،‬بکـن ‪ ،‬نکـن و غیـره نگوییـد و در واقـع وقتـی‬‫کار اشـتباهی انجـام مـی دهـد بـه او جملـه ای مثبـت کـه در واقـع کار درسـت رو‬‫توضیـح مـی ده ارائـه بدهیـد‪ .‬مثـا اگـر لیـوان آب رو روی زمیـن یـا میـز مـی ریـزه‬ ‫بـه او بگوییـد آب بـرای خوردنـه و ‪..‬‬‫⊗ ⊗ اگـر مثـا چیـزی مـی خـواد و شـما بـه او اجـازه نـداده ایـد آن را داشـته باشـه‬‫و یـا دسـت بزنـه بـه دلیـل و گریـه و بـد عنقـی نظرتـون رو عـوض نکنیـد‪ .‬بچـه هـا‬‫باهوشـتر از اونـی هسـتند کـه فکـر مـی کنیـد و کامـا متوجـه همـه چیـز مـی شـوند‬‫و ایـن رفتـار بهشـون نشـون مـی ده هروقـت گریـه کننـد و یـا رفتـاری کـه شـما‬ ‫دوسـت نداریـد نشـون بدهنـد شـما بهشـون بـاج مـی دیـد و کوتـاه میایـد‪.‬‬‫⊗ ⊗ اگـر چیـزی مـی خواهنـد و بـا گریـه خواسـته شـون رو اعـام مـی کننـد صبـر‬‫کنیـد تـا سـاکت بشـوند و بعـد بـه خواسـته شـون عمـل کنیـد‪ .‬درغیراینصـورت یـاد‬ ‫مـی گیرنـد بـا جیـغ و گریـه خواسـته هاشـون رو اعـام کننـد‪.‬‬‫⊗ ⊗ بزرگتریـن اشـتباه والدیـن کـه خیلـی هـم ناخـوداگاه اتفـاق مـی افتـه اینـه‬‫کـه جلـوی بچـه بـا هـم مخالفـت مـی کننـد‪ .‬اگـر پـدر مـی گـه مثـا بـه فـان‬‫چیــز دســت نــزن و مــادر ســریع دخالــت مــی کنــه و مثــا میگــه اشــکالی نــداره‬ ‫حــالا و غیــره ‪...‬‬‫بـه هرحـال هیـچ بچـه ای کامـل نیسـت و هیـچ پـدر و مـادری هـم بـی عیـب نیسـت‬ ‫امـا بـا رعایـت خیلـی نـکات کوچیـک میشـه تغییـرات بزرگـی ایجـاد کرد‪.‬‬‫برگرفته از سخنان دکتر هلاکویی‬ ‫‪12‬‬

‫معرفى شركتهاى دانش بنيان‬‫موسسـه همفکـری نواندیشـان آشـنا (مهنـا) یـک موسسـه خصوصـی بـرای ارائـه خدمـات بـه صاحبـان دانـش فنـی و سـرمایه گـذار در همـه ی حـوزه هـای‬ ‫علمـی اسـت‪.‬‬‫مهنـا علاقمنـد بـه دوسـتی بـا همـه ایرانیـان بـه خصـوص در حـوزه هـای علمـی‪ ،‬فنـاوری و سـرمایه گـذاری هـای اقتصـادی بـوده و بـا اعتقـاد بـه شـعار « ایرانـی‪،‬‬ ‫سـرمایه جهانـی» در پـی اسـتفاده از توانمنـدی هـای بـی همتـای هموطنـان در اقصـی نقـاط جهـان بـرای پیشـرفت و آبادانـی دنیـا ِی ایرانـی هـا مـی باشـد‪.‬‬‫شـما در سـفر بعـدی خـود بـه ایـران م­یتوانیـد از خدمـات خاصـی برخـور شـوید‪ .‬بـرای اطـاع از ایـن خدمـات‪ ،‬فـرم موجـود را تکمیـل و بـه ایمیـل زیـر ارسـال‬ ‫نمائیـد‪ ،‬و یـا بـا نماینـده مهنـا در نیوزیلنـد تمـاس بگیریـد‪.‬‬ ‫دكتر مژده اولاد‬ ‫‪ -‬نام و نام خانوادگی‬‫‪[email protected]‬‬ ‫‪ -‬ایمیل‬ ‫‪ -‬کشور‬ ‫‪0064278144553‬‬ ‫‪ -‬تحصیلات‬ ‫‪www.mahnaa.com‬‬ ‫‪ -‬رشته و تخصص‬ ‫‪ -‬تاریخ سفر به ایران‬ ‫‪ -‬علاقمند به دریافت چه خدماتی هستید؟‬ ‫‪ -‬شناخت از مجموعه های علمی در ایران‬ ‫‪ -‬برگزاری جلسات با متخصصین در زمینه کاری شما‬ ‫‪ -‬معرفی طرح یا پروژه شما به متقاضیان‬ ‫‪ -‬معرفی شما به کارفرمایان در ایران‬

‫‪www.persianbahaimedia.org‬‬ ‫‪Hygienz cleaning services‬‬ ‫‪[email protected]‬‬ ‫بــا ارایــه خدمــات تمیــزکاری و ســرویس‬ ‫‪[email protected]‬‬ ‫بهداشـتی بـرای دفاتر‪ ،‬رسـتوران هـا‪ ،‬مکانهای‬ ‫تجـاری و مسـکونی بـا بالاتریـن اسـتاندارد و‬ ‫قیمـت رقابتـی در خدمـت شماسـت‪.‬‬ ‫تعداد محدودی فرانچایز با شرایط‬ ‫عالی به فروش میرسد‪.‬‬ ‫تماس با ما‪:‬‬ ‫‪www.hygienz.co.nz‬‬ ‫‪[email protected]‬‬ ‫‪0800 589 011‬‬ ‫‪Landscape Auto Services‬‬ ‫‪09-638 9729‬‬ ‫‪WWW.landscapeautoservices.co.nz‬‬ ‫‪925 MT EDEN ROAD MT EDEN,Auckland 1021‬‬‫‪ ‬‬





‫زاغكـي قـالب پنيـري ديـد‪                 ‬به دهان بر گرفت و زود پريد‬ ‫بر درختي نشست در راهي‪              ‬كه از آن مي گـذشت روباهـي‬ ‫روبه پر فريـب وحيلت ساز‪                ‬رفـت پـاي درخـت كـرد آواز‬‫گـفت بـه بـه چقـدر زيبائي‪                ‬چـه سـري چه دمي عجب پائي‬ ‫پرو بالت سياه رنگ و قشنگ‪             ‬نيست بـالاتر از سيـاهـي رنگ‬‫گرخوش آواز بودي و خوش خوان‪         ‬نبودي بهتر از تو در مرغان‬ ‫زاغ مي خواسـت قارقار كند‪               ‬تـا كـه آوازش آشـكـار كنـد‬‫طعمه افتاد چون دهان بگشود‪            ‬روبهك جست و طعمه را بربود‬





OevRxeeprAae1ulr8cEieksynlteaacanetredisn RAY SHARIAT REAL ESTATE SALESPERSONP: (09) 213 7248 M: 021 275 3334 [email protected] ‫با مدیریت دکتر سیروس احمدی‬ Dr Sirous Ahmadi ‫ نیوزلند‬IAA ‫ استرالیا و‬MARA ‫عضو رسمی سازمان‬ PhD(University of Sydney)‫مـشـاور و راهـنــمـای شـما جـهـت اخـــذ‬ Australia & New Zealand‫ خـانـوادگـی‬،‫ تـجـاری‬،‫ویـزاهای مـهـارتی‬ Registered Migration Agent‫و دهها ویزای دیگر از استرالیا و نیوزلند‬ (MARN: 0854826) (IAA: 201200092)‫ آن را رقـم زنیـد‬،‫در انتـظار سرنـوشت نبـاشید‬Address: Suite 708, Level 7 Phone:+61 2 9659 1694 ‫تلفن دفتر ویزایاب در تهران‬ ‫شرکت خدمات مهاجرتی‬1A5d9d-1r7e5ssC:hSuurcitheS1tr0ee&t 11 MPhoboinlee::++661141209067509419069(V4iber) 021- 88758851‫تهران‬۰‫ر‬۲‫د‬۱‫ب‬-‫یا‬۸‫یزا‬۸‫و‬۷‫تر‬۵‫ف‬۸‫د‬۸‫فن‬۵‫ل‬۱‫ت‬PLaervreaml 3a,tt4a8NGSWeo2r1g5e0 St EMmoabil:ilien:[email protected] (Viber)A(APPauaurrsrastrmtraaratmatlailaWiaaetsttfaieldNShSoWppin2g C1en5tr0e) Email: [email protected] ‫تلفن مستقیم از ایران به دفتر‬ ‫تلسفیندنمیسباتقهیزمیانزهایترلافننبهدادخفلتریسیدنی‬ 021 -‫ی‬۰۲‫ل‬۸‫خ‬۱‫دا‬-۸‫ن‬۸۱‫ف‬۲۷‫تل‬۸‫ه‬۴۰‫ن‬۲‫ی‬۹۹‫هز‬۵۹‫ا‬۵۱‫ب‬


Like this book? You can publish your book online for free in a few minutes!
Create your own flipbook