صفات جوان سالم

‫صفات نوجوان و جوان سالم‬ ‫‪46‬‬ ‫«دور بودن از اضمراو‪ ،‬عصبانیت و افسردگی»‬ ‫‪۲۱‬‬ ‫جوانانی که درگیر مثلث اضطراب‪ ،‬عصبانیت و افسردگی هستند‪ ،‬متاسفانه‬ ‫دچار اختلال روانی بوده و هیچ نوع تاثیر مثبتی در جامعه ندارند‪ .‬جوان سالم‬ ‫خود را درگیر این معضلات اجتماعی نمیکند و با مثلث اخلاق‪ ،‬واقعیت و‬ ‫مسئولیت زندگی میکند‪.‬‬ ‫وا عیت‬ ‫اضمراو‬ ‫مس ولیت‬ ‫عصبانیت اخ ق‬ ‫افسردگی‬ ‫جوان سالم‬ ‫جوان ناسالم‬ ‫«به ناحق مشغول نبودن»‬ ‫‪۲۲‬‬ ‫یکی از تفاوتهای محسوس جوان سالم و جوان ناسالم در کارهایی‬ ‫روزمرهای که انجام میدهند میباشد‪ .‬جوان سالم معمولا مصروف کارهای‬ ‫مفید و سالم میباشد لیکن جوان ناسالم خود را با کارهای بیهوده مشغول‬ ‫میسازد‪ .‬اصطلاح مسئولیت با مشغولیت خیلی متفاوت است‪ .‬مسئولیت به‬ ‫زمانی گفته میشود که شخص خود را مسئول به انجام کارهای درست و مفید‬ ‫بداند اما مشغولیت به کارهای بیهودهای گفته میشود که شخص را درگیر خود‬ ‫ساخته و وقت باارزش وی را ضایع بسازد‪ .‬به طور مثال اگر شخصی از صبح‬

‫صفات نوجوان و جوان سالم ‪47‬‬ ‫تا شب مصروف پاک کاری خانه بوده و به این کار افتخار میکند‪ ،‬باید گفت‬ ‫که این شخص دچار مشغولیت شده است زیرا پاککردن خانه کاری نیست‬ ‫که یک روز کامل را در بر بگیرد‪ .‬و یا اگر شخصی را میبینید که ساعتها‬ ‫مصروف بازیهای مبایل و کمپیوتری میباشد و یا مدام در پشت تلویزیون‬ ‫نشسته و مشغول دیدن سریال و فلمهای سینیمایی میباشد‪ ،‬پس گفته‬ ‫میتوانیم که این اشخاص خود را دچار مشغولیت کرده اند و هیچ کدام کار‬ ‫مفیدی را انجام نمیدهند‪.‬‬ ‫پس نتیجه میگیریم که درگیر بودن با کارهای بیهوده و غیر ضروری یکی از‬ ‫صفات جوانان ناسالم میباشد و جوانانی که میخواهند در مسیر جوانان‬ ‫سالم قدم بگذارند باید خود را از مشغولیتهای وقت ُکش نجات بدهند‪.‬‬ ‫‪۲۳‬‬ ‫« نداشتن احساس ملعونیت و گنهکار بودن»‬ ‫جوان ناسالم خود را به خاطر انتخابهای نادرستی که در گذشته انجام داده‬ ‫است‪ ،‬مدام سرزنش میکند‪ .‬این افراد خود را شکنجه روانی کرده و احساس‬ ‫میکنند که یک شخص لعنتشده در جامعه هستند‪ .‬اما جوان سالم به خاطر‬ ‫اشتباهاتی که در گذشته انجام داده است هیچ گاهی خود را لعنتشده و‬ ‫گنهکار احساس نمیکند‪ .‬طبیعتا گذشته هیچ انسانی خالی از اشتباه‬ ‫نمیباشد اما جوان سالم شخصی است که به خاطر اشتباهات گذشته خود‬ ‫توبه کرده و از آن اشتباهات درس میگیرد تا مرتبه دوم آن اشتباه را تکرار نکند‪.‬‬ ‫مطمئن باشید که با بد گفتن یک شخص هیچگاهی موفق نخواهید شد تا‬

‫صفات نوجوان و جوان سالم‬ ‫‪41‬‬ ‫وضعیت را بهتر بسازید‪ .‬به عنوان مثال شخصی را در نظر بگیرید که در یک‬ ‫روز بارانی با لباسهای سفید و پاکی که بر تن دارد در کنار یک جاده پر از‬ ‫چالههای آب قدم میزند‪ .‬این شخص زمانی که موترها را میبیند خود را از‬ ‫جاده دور گرفته و احتیاط میکند تا کثیف نشود‪ .‬اما یک موتر با سرعت زیاد‬ ‫از کنار این شخص عبور کرده و آب کثیف کنار جاده را به لباس او می َپراند‪.‬‬ ‫این شخص بعد از کثیف شدن دیگر هیچ احتیاطی برای پاک ماندن نمیکند‬ ‫زیرا او کثیف شده است! انسانها هم چنین وضعیتی را دارا هستند‪ .‬تا زمانی‬ ‫که از خوبیهای خود یاد کنید‪ ،‬شما به این باور میرسید که واقعا یک انسان‬ ‫شایسته و خوب هستید و همیشه خود را از اشتباهات دور نگه میدارید اما‬ ‫اگر با سرزنش کردن خود مدام از بد بودن خود یاد کنید‪ ،‬به این باور دست‬ ‫مییابید که واقعا یک انسان بد هستید و در این شرایط از انجام هیچ کار بدی‬ ‫اجتناب نمیورزید‪ .‬مولانا در مثنوی معنوی در این مورد چنین میسراید‪:‬‬ ‫ور کنی عادت پشیمان خور شوی‬ ‫زین پشیمانی پشیمانتر شوی‬ ‫نیم عمرت در پریشانی رود‬ ‫نیـــم دیـــگر در پشیـــمانـی رود‬ ‫احساس پشیمانی انرژی روانی را از شخص گرفته و به او اجازه نمیدهد تا‬ ‫درباره آینده خود فکر کند‪ .‬به گفته مارک توین بیست سال بعد بابتکارهایی‬ ‫که نکردهای بیشتر افسوس میخوری تا بابت کارهایی که کردهای‪ ،‬بنابراین‬ ‫جوان سالم روحیه خود را از دست نداده و برای بهتر بودن تلاش میکند‪.‬‬

‫صفات نوجوان و جوان سالم ‪42‬‬ ‫‪۲۴‬‬ ‫«منتظر دیگران نبودن»‬ ‫اکثرا فکر میکنیم که باید منتظر تشویق و تایید دیگران باشیم تا بتوانیم روحیه‬ ‫لازم را بدست بیاوریم‪ .‬و یا در مواردی برخی از افراد توقع دارند تا موفقیت به‬ ‫طور کاملا آماده از سوی دیگران به آنها داده شود‪ .‬اما در دوران معاصر و‬ ‫زندگی امروزی هیچ گاهی شاهد این اتفاق نخواهید بود‪ .‬برای همین در‬ ‫بسیاری از مواقع خیلی از جوانان اعتماد بنفس کافی را برای ادامه دادن به‬ ‫کارها ندارند‪ .‬جوان سالم هیچ گاهی منتظر آمدن موفقیت از سوی دیگران‬ ‫نمیباشد‪ .‬این افراد همیشه تلاش خود را میکنند و هیچ ترسی از شکست‬ ‫ندارند‪ .‬هیچ انسان موفق دنیا منتظر شخص دیگری نبوده است تا آنها را به‬ ‫موفقیت برساند بلکه فقط خودشان بودهاند و تلاشهای مداومشان‪ .‬به این‬ ‫داستان توجه کنید‪:‬‬ ‫مرد میلیاردر به حضار گفت‪ :‬کسی هست که بخواهد جای من باشد‪ ،‬یک آدم‬ ‫پولدار و موفق؟ همه دست خود را بلند کرده و گفتند بلی‪ .‬مرد میلیاردر‬ ‫حرفهایش را شروع کرد‪ :‬من با سه نفر از رفیقهایم شرکت حمایوی را‬ ‫درست کردیم بعد از گذشت یکسال طعم شکست را چشیدیم و مبلغ پنجاه‬ ‫میلیون دالر ضرر کردیم‪ .‬رفیق اولیام از تیم جدا شد و من با دو رفیق دیگرم‬ ‫به راهم ادامه دادم و یک محصول جدید را به مرحله تولید رساندیم اما به‬ ‫دلیلی جواب ندادن بازار تقاضا‪ ،‬باز هم ورشکست شدیم‪ .‬این ورشکستگی‬ ‫ما را دوصد میلیون دالر دیگر متضرر ساخت‪ .‬این دفعه رفیق دوم ما هم از تیم‬ ‫ما جدا شد و من ماندم و یکی از رفیقهایم‪ .‬بعد از مدتی با رفیق سوم یک‬