Important Announcement
PubHTML5 Scheduled Server Maintenance on (GMT) Sunday, June 26th, 2:00 am - 8:00 am.
PubHTML5 site will be inoperative during the times indicated!

Home Explore Iranian Magazine Issue #15

Iranian Magazine Issue #15

Published by owlad, 2016-09-19 23:07:24

Description: Iranian Magazine Issue 15. Based in New Zealand. Publishing for Iranians in New Zealand and Australia.

Keywords: Iranian Magazine issue 15 Australia New Zealand

Search

Read the Text Version

‫گاھنام ٔه فرھنگی‪،‬ھنری‪،‬اقتصادی و اجتماعی ویژ ٔه ایرانیان مقیم نیوزیلند‬ ‫شمارٔه پانزدھم شهریور ‪Issue No.15 Sep 2016 1395‬‬‫رای‪e‬گ‪e‬ا‪r‬ن‪f‬‬

  Real Estate Talk with Mousa Assady

‫موسسه ایرونز‪ ،‬برگزار کننده اولین مدرسه فارسی ویژه کودکان و نوجوانان و همچنین بزرگسالان در نیوزیلند‬‫جهت کسب اطلاعات بیشتر و شرایط شرکت در کلاسها با شماره تلفن‪ 0278144553 :‬و یا ایمیل زیر با ما تماس بگیرید‪.‬‬ ‫)‪Interested in Learning Persian(Farsi‬‬ ‫‪Farsi Classes for Kids, Teens & Adults‬‬ ‫‪[email protected]‬‬ ‫سخن سردبیر‬ ‫همکاران این شماره‬ ‫در هیچ سـری نیست که ِسری ز خدا نیست‬‫دنیـا پـر از ناشـناخته اسـت و انسـان پر از شـور شـناختن‪ .‬ناشـناخته‬ ‫سعیده رامشک‬‫هـا آفریـده هایـی هسـتند بـرای شـناخت انسـان‪ .‬تاریکـی پیـش راه‬ ‫شراره روشان‬‫شـما‪ ،‬آزمـون شـناخت شماسـت بـرای خـود شـما‪ .‬هرچـه بیشـتر‬‫مانـع هـای زهنـی اتـان را بشناسـید‪ ،‬هرچـه قـوی تـر‪ ،‬بـا شـورتر‪،‬‬ ‫رهتاب‬‫بــا اطمینــان بیشــتر قفــل هــای ذهنــی را بــاز کنیــد‪ ،‬دنیایتــان‬ ‫حسن سباعى‬‫روشـن تـر‪ ،‬سـاده تـر و دلنشـین تـر مـی شـود‪ .‬پذیـرای گـرههـای‬ ‫صديقه شهرى‬‫ذهنـی اتـان باشـید‪ .‬هیـچ انسـانی کامـل نیسـت امـاانسـانیکامـلتـر‬ ‫شیدا علوی‬‫اســت کــه اندیشــه ای بازتــر و روشــن تــر داشــته باشــد‪ .‬ذهــن‬ ‫فهیمه غریب‬‫شـما‪ ،‬شـما را تعریـف مـی کنـد‪ .‬از خـود تعریفـی زیبـا در یادهـا‬ ‫سوسن فرازجو‬ ‫شهزاد قهرمان‬ ‫بـه جـا بگذاریـد‪.‬‬ ‫فرزانه معقولي‬ ‫نسیم نصیرنیا‬ ‫طراح و صفحه آرا‪ :‬شروین شهریار‬ ‫سردبیر‪ :‬سپیده دلاوری‬ ‫مدیر مسئول‪ :‬مژده اولاد‬ ‫صاحب امتیاز‪ :‬موسسه ایرونز‬ ‫عکس‪SepiaShots Photography :‬‬ ‫‪SepiaShots.com‬‬‫هـر گونـه اسـتفاده و یـا بازنشـر همـه و یـا قسـمتی از مطلـب منـدرج در ایـن نشـریه‬‫منــوط بــه کســب اجــازه کتبــی از صاحــب اثــر اســت‪ .‬مقــالات درج شــده دربردارنــده‬‫دیــدگاه هــای شــخص نویســندگان اســت و الزامــا بازتــاب دهنــده نظــر ایــن نشــریه‬ ‫نمی باشد‪.‬‬ ‫لطفا مشترک شوید‬‫علاقمندان جهت اشتراک و دریافت مجله ایرانیان می توانند تنها با پرداخت ‪ 4‬دلار برای هر شماره به عنوان هزینه پستی‪ ،‬مجله را بصورت رایگان در‬‫‪[email protected]‬‬ ‫سراسر نیوزیلند دریافت نمایند‪ .‬لطفا فیش پرداختی و آدرس پستی خود را به ایمیل زیر ارسال نمایید‪.‬‬‫‪Ac. No. 02-0112-0131013-013 BNZ BANK‬‬

‫در نیوزیلند‬ ‫نگاهی به وضعیت‬ ‫رانندگی‬‫متصدیــان هــر جامعــه‌ای بــه منظــور تســهیل و نظــم‬‫بخشـیدن بـه رفـت و آمـد و عبـور و مـرور وسـایل نقلیـه‬‫قوانیــن و مقرراتــی وضــع کــرده انــد کــه بــه عنــوان‬‫مقــررات راهنمایــی و رانندگــی شــناخته شــده اســت‪.‬‬‫هــر کشــوری نیــز قوانیــن بــه خصــوص خــود را دارد‬‫کـه بـه تناسـب شـرایط و بـا در نظـر گرفتـن نیازهـای‬‫اجتماعـی و فـردی جامعـه صـورت مـی گیـرد‪ ،‬و شـاید‬‫بـا مقـررات و قوانیـن دیگـر کشـورها متفـاوت باشـد‪ ،‬و‬‫حتـى گاهـی در برخـی کشـورها هـر ایالـت یا اسـتان یا‬‫شـهر یـک کشـور قوانینـی متفـاوت بـا دیگـر شـهرهای‬‫همـان کشـور داشـته باشـد‪ .‬بطـور مثـال‪ :‬در کانـادا هـر‬‫اسـتانی بـا اسـتان دیگـر از نظـر اینکـه در چـه سـنی‬‫بـه فـرد اجـازه رانندگـی داده شـود اختـاف نظـر وجـود‬‫دارد‪ .‬برخـی اسـتانها سـن ‪ 16‬سـالگی را سـن قانونـی‬‫رانندگـی قـرار داده و برخـی دیگـر سـن ‪ 18‬سـالگی را‬ ‫مناسـب آن دانسـته انـد‪.‬‬‫در نیوزیلنــد نیــز مجموعــه‌ای از قوانیــن و مقرراتــی‬‫وضــع شــده کــه بــدان \" ‪ \"traffic department‬گفتــه‬ ‫مــی شــود‪.‬‬‫اهمیـت پایبنـدی بـه مقـررات راهنمایـی و رانندگـی در‬‫نیوزیلنـد بـه انـدازه ای اسـت کـه شـاید بتـوان گفـت‬‫ایــن قوانیــن از مهمتریــن قوانیــن کشــور بــه شــمار‬‫مــی‌رود و تخلفــات مربــوط بــه آن هــم ردیــف جرایــم‬‫بسـیار بـزرگ قـرار گرفتـه‪ ،‬بطوریکـه در برخـی مـوارد‬‫منجــر بــه ممنــوع الخــروج شــدن از کشــور‪ ،‬زنــدان و‬ ‫حتــی ســلب تابعیــت مــی گــردد‪.‬‬ ‫بـا ایـن مقدمـه نگاهـی بیندازیـم گـذرا بـه برخـی مقـررات مربـوط بـه راهنمایـی و رانندگـی در‬ ‫نیوزیلنـد‪ ،‬بطـور اجمالـی و نکتـه وار بـه پنـج مـورد اشـاره مـی کنیـم‪:‬‬‫راه پایبنــدی وی بــه قوانیــن مربــوط بــه راهنمایــی و‬ ‫آن تحــت آمــوزش رانندگــی اســت و بدیــن منظــور‬ ‫هنگامیکـه فـرد بـه سـن ‪ 16‬سـالگی مـی رسـد‪.1‬‬‫رانندگـی را مـی سـنجد‪ ،‬چنانچـه توانایـی لازم را در او‬ ‫صلاحیــت رفــت و آمــد در ســطح شــهر را دارد‪ ،‬بــه‬‫ببینـد‪ ،‬گواهینامـه زرد رنـگ ‪ Restricted‬بـرای او صـادر‬ ‫شـرط آنکــه یــک فـرد دارنـده گواهینامــه کامــل ‪Full‬‬ ‫صلاحیـت دریافـت گواهینامـه رانندگـی را بدسـت مـی‬ ‫‪ Licence‬بعنـوان مربـی یـا آمـوزش یـار یـا ‪Supervisor‬‬ ‫آورد‪ ،‬گرچــه در ســالهای اخیــر بیــن قانــون گــذاران‬ ‫مـی کنـد‪.‬‬ ‫وی را در مسـیر راه همراهـی کنـد و حداقـل دو سـال از‬ ‫اختــاف نظــر بــروز کــرده کــه ‪ 16‬ســالگی بــرای‬‫ایـن گواهینامـه بـه فـرد دارنـده آن اجـازه مـی دهـد از‬ ‫رانندگــی زود هنــگام اســت و اینچنیــن اســتدلال مــی‬‫سـاعت پنـج صبـح تـا ده شـب رانندگـی کنـد و افـراد‬ ‫تاریـخ صـدور گواهینامـه اش گذشـته باشـد‪.‬‬ ‫کننـد‪ :‬برخـی از نوجوانانـی کـه در ایـن سـن اقـدام بـه‬‫خانــواده خــود بهمــراه ســایر افــراد بــالای ‪ 18‬ســال را‬ ‫در هنــگام رانندگــی فــرد دارنــده گواهینامــه ‪Learner‬‬ ‫اتومبیـل رانـی مـی کننـد‪ ،‬رانندگـی را وسـیل ‌های بـرای‬ ‫بایـد روی گوشـه شیشـه هـای جلـو و عقـب اتومبیـل‬ ‫تفریــح قــرار داده و بــا برخــی اقدامــات جــان خــود و‬ ‫سـوار بـر اتومبیـل خـود نمایـد‪.‬‬ ‫بـر چسـب زرد رنـگ حـرف ‪ L‬نصـب کنـد کـه بمعنـی‬ ‫دیگــران را بــه مخاطــره مــی اندازنــد‪ ،‬بــا وجــود ایــن‬‫پــس از گذشــت شــش مــاه دیگــر از تاریــخ صــدور‬ ‫ایــن اســت کــه راننــده تحــت آمــوزش قــرار دارد و‬ ‫اظهـار نظرهـا هنـوز سـن ‪ 16‬سـالگی همچنـان بعنـوان‬‫گواهینامـه ‪ Restricted‬راه بـرای درخواسـت گواهینامـه‬ ‫رانندگانـی کـه او را مـی بیننـد بایـد متوجـه وضعیـت‬ ‫وی باشـند و چنانچـه بـا کنـدی حرکـت کنـد یـا دچـار‬ ‫سـن قانونـی رانندگـی پـا بـر جاسـت‪.‬‬ ‫کامــل ‪ Full Licence‬نیــز بــاز مــی شــود‪.‬‬ ‫اشـتباه گـردد یـا بایسـتد بـا بوقهـای مکـرر خـود وی را‬ ‫در نخســتین مرحلــه فــرد متقاضــی بایــد تســت یــا‬‫اینبــار فــرد متقاضــی بعنــوان یــک راننــده بــا تجربــه‬ ‫آزمــون نظــری انجــام دهــد‪ ،‬ایــن تســت در برگیرنــده‬‫کـه هـم بـه قوانیـن آشـنایی کامـل دارد و هـم مهـارت‬ ‫دچــار آشــفتگی و نگرانــی نســازند‪.‬‬ ‫پرسشـهای سـه گزینـه ای از مجموعـه قوانیـن و مقررات‬‫کافــی بــرای رانندگــی دارد بــا گذرانــدن تســت ‪Full‬‬ ‫پــس از گذشــت حداقــل شــش مــاه از دریافــت‬ ‫و علایـم راهنمایـی و رانندگـی مـی باشـد و فـردی کـه‬‫مــی توانــد در تمــام ســاعات شــبانه روز و بــا هرکــس‬ ‫گواهینامــه ‪ Learner‬داوطلــب رانندگــی وارد مرحلــه‬ ‫موفـق بـه گذرانـدن ایـن تسـت شـود بـدان معناسـت‬ ‫دوم مــی شــود و اینبــار مــی توانــد درخواســت انجــام‬ ‫کــه بــا قوانیــن لازم و تابلوهــای راهنمایــی و رانندگــی‬ ‫کــه بخواهــد رانندگــی کنــد‪.‬‬ ‫تسـت ‪ Restricted‬کنـد کـه بمعنـی رانندگـی بـا برخـی‬ ‫نصـب شـده در خیابانهـا و اتوبانهـا آشـنا شـده و مهیـای‬‫آزمــون ‪ Full‬تفــاوت چندانــی بــا ‪ Restricted‬نــدارد‬‫و فقــط از نظــر زمانــی وقــت بیشــتری مــی طلبــد و‬ ‫محدودیــت هــا اســت‪.‬‬ ‫فراگیــری رانندگــی اســت‪.‬‬‫ماننـد تسـت گذشـته فـرد ممتحـن مهـارت رانندگـی و‬ ‫چگونگــی گذرانــدن ایــن آزمــون بدیــن صــورت اســت‬ ‫سـپس مـورد معاینـه بینایـی قـرار گرفتـه و آنـگاه بـرای‬‫پایبنـدی داوطلـب بـه مقـررات راهنمایـی و رانندگـی را‬ ‫کـه فـرد داوطلـب پشـت فرمـان قـرار مـی گیـرد و در‬ ‫وی گواهینامــه آبــی رنــگ ‪ Learner‬صــادر م ‌یگــردد‪.‬‬‫مـی سـنجد و چنانچـه فـرد بتوانـد ایـن امتحـان را بـا‬ ‫کنـار او امتحـان گیرنـده مـی نشـیند و از متقاضـی مـی‬ ‫ایـن گواهینامـه بمعنـى آن اسـت کـه شـخص دارنـده‬‫موفقیـت بگذارنـد گواهینامـه سـبز رنـگ ‪Full Licence‬‬ ‫خواهــد در مســیر معینــی رانندگــی کنــد و در طــول‬ ‫‪4‬‬ ‫بـرای او صـادر مـی شـود‪.‬‬

‫یکــی از مهمتریــن مســائل رانندگــی‪ ،‬تخلفــات‪.5‬‬ ‫قوانیــن و مقــررات مربــوط بــه راهنمایــی و‪.4‬‬ ‫بـا پایـان رسـاندن ایـن مراحـل سـه گانـه‪ ،‬گواهینامـه‬ ‫پایـه یـک ‪ 1 Class‬تکمیـل مـی گـردد‪.‬‬‫مربــوط بــه ســرعت اســت و آمــار نشــان مــی دهــد‬ ‫رانندگـی هـر از چنـدی توسـط قانـون گـذاران تغییـر‬ ‫بیشــترین میــزان تخلفــات در ســرعت بالاســت‪.‬‬ ‫مـی یابـد‪ ،‬از ایـن رو بـر راننـدگان لازم اسـت از آخریـن‬ ‫البتــه چنانچــه فــردی گواهینامــه رانندگــی ایــران یــا‬ ‫تغییـرات صـورت گرفتـه شـده آگاهـی یابنـد تـا دچـار‬ ‫دیگـر کشـورها را داشـته باشـد دیگـر لازم نیسـت تمـام‬‫پلیــس هــم در مــورد ســرعت بیــش از دیگــر قوانیــن‬ ‫ایـن مراحـل را طـی کنـد‪ ،‬زیـرا دولـت نیوزیلنـد بـرای‬‫حساســیت نشــان مــی دهــد‪ ،‬از ایــن رو عــاوه بــر‬ ‫مشـکل نشـوند‪.‬‬ ‫گواهینامــه ســایر کشــورها نیــز اعتبــار قائــل اســت و‬‫چشــمان تیــز بینــش‪ ،‬دوربینهــای نصــب شــده در‬ ‫هنگامیکـه قانـون جدیـدی در ایـن زمینـه تصویـب مـی‬ ‫فقـط کافیسـت نخسـتین مرحلـه را بگذرانـد و بـا قوانین‬‫خیابانهــا‪ ،‬کنتــرل نامحســوس بوســیله اتومبیلهــای‬ ‫شــود‪ ،‬دولــت ســعی مــی کنــد از طریــق رســانه‌های‬ ‫و مقــررات و علایــم راهنمایــی و رانندگــی نیوزیلنــد‬‫‪ Undercover‬و مهمتــر از همــه تفنگهــای شــکاری‬ ‫همگانـی و تبلیغـات گسـترده‪ ،‬افـراد جامعـه را از آن بـا‬ ‫آشــنا شــود‪ ،‬آنــگاه گواهینامــه خــود را بــه انگلیســی‬‫دوربیــن داری کــه در هــر کــوی و بــرزن آمــاده ی‬ ‫خبـر کنـد‪ .‬همچنیـن دولـت بـرای هـر تغییـری مـدت‬ ‫ترجمـه کنـد‪ ،‬سـپس در تطبیـق بـا آن گواهینامـه ‪Full‬‬‫شـلیک بسـوی راننـده متخلـف اسـت!! همگـی حاکـی از‬ ‫مدیـدی را بـه عنـوان مهلـت‪ ،‬معیـن مـی کنـد؛ بدیـن‬ ‫صـورت یـک قانـون جدیـدی کـه امـروز تصویـب شـد‪،‬‬ ‫‪ Licence‬بــرای او صــادر م ‌یشــود‪.‬‬ ‫حساســیت بــالا بــر روی مســئله ســرعت دارد‪.‬‬ ‫در خـال یـک شـبانه روز اجـرا نمـی شـود‪ ،‬بلکـه بطـور‬ ‫رانندگــی بــا دیگروســایل نقلیــه از جملــه اتوبــوس‪،‬‬‫در ســالهای گذشــته چنانچــه راننــده ‪ 9‬کیلومتــر در‬ ‫مثــال اینگونــه اعــام مــی شــود‪ :‬قانونــی کــه امــروز‬ ‫کامیــون‪ ،‬موتورســیکلت‪ ،‬تاکســی وغیــره‪ ..‬قوانیــن و‬‫سـاعت بیـش از حـد مجـاز تنـد مـی رانـد‪ ،‬قانـون بـه‬ ‫تصویـب شـد از تاریـخ سـه مـاه دیگـر قابـل اجراسـت‪،‬‬ ‫مقــررات مخصــوص خــود را دارد کــه بــا مراجعــه بــه‬‫وی ارفـاق مـی کـرد و دوربیـن نیـز تخلـف او را ثبـت‬ ‫ایـن بـدان هـدف صـورت مـی گیـرد تـا همـگان نسـبت‬ ‫ســایت رســمی موسســه حمــل و نقــل نیوزیلنــد ‪NZ‬‬‫نمــی کــرد‪ .‬ولـی اکنــون ‪ 9‬کیلومتــر در ســاعت بــه دو‬ ‫‪ Transport Agency‬مــی تــوان از آن مطلــع شــد‪.‬‬‫الـی سـه کیلومتـر تنـزل پیـدا کـرده وسـخت گیـری هـا‬ ‫بـه قانـون جدیـد اطـاع کامـل پیـدا کننـد‪.‬‬ ‫کلیـه آزمونهـای مربـوط بـه پایـه یـک ‪ 1 Class‬را مـی‬ ‫شـایان ذکراسـت‪ ،‬اخیـرا رسـانه هـای خبـری نیوزیلنـد‬ ‫تـوان در شـعبه هـای شـرکت ‪ AA‬یـا ‪ VTNZ‬گذرانـد و‬ ‫بیشـتر شـده اسـت‪.‬‬ ‫بــه تصمیــم گیــری هــای جدیــدی در زمینــه حمــل‬ ‫بـرای رزو وقـت و سـاعت امتحـان بـا مراجعـه حضـوری‬‫از ایــن رو و بــا توجــه بــه ایــن مســائل لازم اســت در‬ ‫و نقــل اشــاره کرد‌هانــد و احتمــال دارد ســال آینــده‬‫طـول مسـیر حرکـت روی سـرعت دقـت کافـی داشـته‬ ‫شــاهد تغییــرات گســترد‌های در زمینــه امــور حمــل‬ ‫و یـا از طریـق آنلایـن مـی تـوان اقـدام کـرد‪.2.‬‬ ‫و نقــل و مقــررات راهنمایــی و رانندگــی باشــیم کــه‬ ‫باشــیم و از حــد مجــاز نگذریــم‪.‬‬ ‫بخشـی از آن مربـوط قوانیـن اسـتفاده از گوشـی همـراه‬ ‫تخلفـات مربـوط بـه رانندگـی از قبیـل سـرعت‬‫ســرعت بــالا عــاوه بــر جنبــه تخلــف از قانــون مــی‬ ‫بیــش از حــد‪ ،‬رانندگــی بــدون گواهینامــه‪ ،‬عبــور از‬‫توانــد کلیــد هــر حادثــه‌ای باشــد‪ .‬و علــت بســیاری از‬ ‫و ‪ WiFi‬هنــگام رانندگــی خواهــد بــود‪.‬‬ ‫چـراغ قرمـز و غیره‪..‬هـر کـدام باعـث کـم شـدن پوینـت‬‫تصادفـات رانندگـی مربـوط بـه سـرعت بیـش از انـدازه‬ ‫فـرد راننـده مـی شـود؛ بدیـن سـان‪ :‬هـر راننـده دارای‬ ‫‪ 100‬پوینــت اســت و هــر تخلــف باعــث کــم شــدن‬ ‫اســت‪.‬‬ ‫مقـداری از آن پوینتهـا مـی شـود کـه بسـتگی بـه نـوع‬‫بــا نظــم و ترتیــب و رعایــت کــردن ســایر قوانیــن‬ ‫تخلـف دارد‪ .‬بطـور مثـال‪ :‬سـرعت بیـش از انـدازه باعـث‬‫راهنمایـی و رانندگـی و حرکـت بـه موقـع بسـوی مقصـد‬‫دیگـر نیـازی بـه هیـچ عجلـه و تنـد رانـی نداریـم‪ ،‬بـه‬ ‫کـم شـدن ‪ 35‬پوینـت مـی شـود‪.‬‬‫ویـژه هنگامـه بامـداد آنـگاه کـه همـه بـه تنـدی خـود‬ ‫چنانکــه فــردی بعلــت تخلفــات متعــدد رانندگــی ‪100‬‬‫را بـرای رسـیدن بـه محـل کار آمـاده مـی کننـد‪ ،‬اگـر‬ ‫پوینـت خـود را از دسـت داد‪ ،‬گواهینامـه او بمـدت سـه‬‫اندکـی زود از خـواب برخیزیـم‪ ،‬نـه تنهـا بـه ترافیـک و‬ ‫مـاه توقیـف مـی شـود و در ایـن مـدت اجـازه رانندگـی‬‫شـلوغی بـر نمـی خوریـم‪ ،‬بلکـه نسـیم زیبـای بامـدادن‬ ‫نــدارد‪ .‬پــس از گذشــت ســه مــاه پوینتهــا بهمــراه‬‫را احسـاس خواهیـم کـرد و بـا آرامـش خاطـر و دور از‬ ‫گواهینامــه بــه او بازگردانــده خواهــد شــد‪.3.‬‬ ‫هرگونـه فشـار بـه مقصـد خواهیـم رسـید‪.‬‬‫بــه گفتــه شــاعر شــکر گــوی پارســی‪ ،‬خواجــه ادب‪،‬‬ ‫کـودکان زیـر هفـت سـال بایـد بـه تناسـب سـن‬ ‫خـود صندلـی مخصـوص داشـته باشـند و کمربنـد آنـان‬ ‫حافــظ شــیرازی؛‬ ‫صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن‬ ‫بســته باشد‪.‬‬ ‫صندلـی بچـه دو نـوع اسـت‪ :‬یکـی مربـوط بـه نـوزادان‬ ‫دور فلک درنگ ندارد شتاب کن‬ ‫از هنــگام تولــد تــا شــش ماهگــی اســت‪.‬و دیگــری‬ ‫خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد‬ ‫مخصــوص کــودکان شــش مــاه تــا هفــت ســاله مــی‬ ‫گر برگ عیش م ‌یطلبی ترک خواب کن‬ ‫باشـد‪ .‬البتـه تغییـر ایـن دو نـوع صندلـی بـه تناسـب‬ ‫وزن و حجــم بچــه بســتگی دارد و حتمــا نبایــد ســن‬ ‫ایام به کام‬ ‫حسن سباعی‬ ‫بخصوصــی را تکمیــل کنــد‪.‬‬ ‫چنانچـه در طـول مسـیر حرکـت اتومبیـل‪ ،‬بچـه کمربند‬ ‫‪5‬‬ ‫خـود را بـاز کنـد و یـا بـر اثـر تحـرک و بـازی گوشـی‬ ‫از جـای خـود برخیـزد‪ ،‬بلافاصلـه راننـده بایـد توقـف‬ ‫کـرده‪ ،‬بچـه را سـر جـای خـود نشـانده و کمربنـدش را‬ ‫محکمتـر سـازد‪.‬‬ ‫همچنیــن هنگامیکــه پــدر و مــادر قصــد پیــاده شــدن‬ ‫از ماشــین دارنــد و بچــه در اتومبیــل خوابیــده باشــد و‬ ‫آنــان نمــی خواهنــد بچــه را بیــدار کننــد و فکــر مــی‬ ‫کننــد در خــال چنــد دقیقــه کوتــاه بــه ماشــین بــاز‬ ‫خواهنـد گشـت‪ ،‬بایـد بـه انـدازه ای شیشـه اتومبیـل را‬ ‫بـاز نگـه دارنـد تـا بچـه در اثـر گرمـا و نبـودن هـوای‬ ‫کافـی دچـار مشـکل نگـردد‪.‬‬ ‫مسـائل مربـوط بـه وجـود كـودک در اتومبيـل‪ ،‬عـاوه‬ ‫بــر جنبــه ایمنــی و ســامتی آن جنبــه دیگــری نیــز‬ ‫دارد‪ ،‬چنانچــه پلیــس تخلفــی در ایــن زمینــه ببینــد‬ ‫احتمــال دارد طبــق قانــون حمایــت از کــودکان‪ ،‬حــق‬ ‫نگهــداری کــودک را از والدیــن ســلب کنــد و آنــان را‬ ‫مســتحق مجــازات اهمــال در حــق بچــه بدانــد‪.‬‬

‫اشتباهی که والدی ن� ب�ید از آ ن�ا دوری کنند‪۸‬‬‫اگـه کودکتـون بهتـون دروغ میگـه معنیـش اینـه کـه شـما در مقابـل اشـتباهاتش‪۴‬‬ ‫اگـر کودکتـان کارهـای پنهانـی مـی کنـد و قابـل اعتمـاد نیسـت‪ ،‬احتمـالا بخاطـر‪۱‬‬ ‫عکـس العمـل تنـد و خشـنی داریـد‪.‬‬ ‫تندخویـی زیـاد شـما در برخـورد بـا اوسـت‪ .‬او سـعی مـی کنـد کارهایـی را یواشـکی‬‫اگـه کـودک شـما بـی ادبـه‪ ،‬ممکنـه بـه ایـن دلیـل باشـه کـه والدیـن یـا یکـی از‪۵‬‬ ‫انجـام دهـد تـا باعـث خشـونت شـما نشـود‪.‬‬ ‫اعضـا خانـواده الگـوی اشـتباهی هسـتند و همـان گونـه رفتـار مـی کننـد‪.‬‬ ‫اگـر کـودک شـما زیـادی خجالتـی هسـت و نمـی تونـه بـرای کارهـای خـودش‪۲‬‬‫اگـه کودکـی زودرنـج‪ ،‬بدخلـق و غیـر قابـل تحملـه‪ ،‬ممکنـه بخاطـر کمبـود توجـه‪۶‬‬ ‫تصمیـم بگیـره‪ ،‬ممکنـه بخاطـر ایـن باشـه کـه شـما سـعی مـی کنیـد حتـی تـوی‬‫شـما باشـه‪ .‬اون راه دیگـه ای بـرای جلـب توجهتـون رو یـاد نگرفتـه و مـی دونـه بـا‬ ‫کارهایـی کـه خـودش بـه تنهایـی از پسـش برمیـاد کمکـش کنیـد‪.‬‬ ‫رفتارهـای ازار دهنـده و یـا گریـه مـی تونـه توجـه شـما رو جلـب کنـد‪.‬‬ ‫اگـه کودکتـون تـوی موقعیتهـای سـخت نمـی تونـه مصمـم باشـه و بـه خـودش‪۳‬‬‫اگـر کودکتـان بـه دیگـران احتـرام نمـی ذاره‪ ،‬ممکنـه بـه ایـن دلیـل باشـه کـه‪7‬‬ ‫بـاور داشـته باشـه مـی تونـه بـه ایـن دلیـل باشـه کـه شـما جلـوی دیگـران مرتـب‬‫شــما بــدون توجــه بــه احساســش همــواره تعییــن مــی کنیــد کــه چــه کاری بایــد‬ ‫بهـش «نـه‪ ،‬نکـن» گفتیـد و او را سـرزنش کـرده ایـد‪ .‬یادتـون باشـه هیچوقـت نبایـد‬ ‫انجـام بـده و بـرای او و تصمیمـش و انتخابـش احتـرام کافـی قائـل نیسـتید‪.‬‬ ‫اینـکارو انجـام بدیـن حتـی جلـوی خواهـر وبـرادراش‪.‬‬‫اگـر برایـش همـه چیـز مـی خریـد امـا همـواره اسـباب بـازی و وسـایل کـودکان‪8‬‬‫دیگـران را مـی خواهـد یعنـی شـما بـه اون حـق انتخـاب بـرای خـودش را بـه میـزان‬ ‫کافـی نمـی دهیـد‪.‬‬ ‫ترجمه و بازنویسی‪ :‬صدیقه شهری‬ ‫منبع‪Bright side :‬‬ ‫ماووابسـتگی‬ ‫مدتــی ســت مســئله ای ذهنــم را بــه شــدت در گیرخــود کــرده و آن تفــاوت بیــن‬‫و اجتماعـی مـان بیـش از دیگـر افـراد جوامـع پیشـرفته در معـرض خطـر وابسـتگی‬ ‫آدم هـا و نـوع برخودشـان بـا مسـایل دورو برشـان اسـت‪ .‬بـا وجـود تمامـی تفاوتهـا‬‫هـای منفـی قـرار داریـم‪ .‬تاکنـون بسـیار دیـده ایـم افـرادی را کـه بـه علـت نداشـتن‬ ‫یـی کـه بیـن افـراد مختلـف وجـود دارد‪ ،‬مـا آدم هـا مسـائل و دردهـای مشـترکی‬‫مهـارت هـای لازم در زمینـه کنتـرل وابسـتگی‪ ،‬مانـع پیشـرفت فـردی و اجتماعـی‬ ‫داریـم کـه از شـنیدن آنهـا بـه یـک انـدازه خوشـحال و یـا اندوهگیـن مـی شـویم‪ .‬بـه‬‫خـود شـده انـد‪ .‬یـک مثـال سـاده از زبـان دکترعلـی اصغـر احمـدی (روانشـناس )‬ ‫عنـوان مثـال یکـی ازآن مسـائل‪ :‬دوری و جدایـی از خانـه و خانـواده اسـت کـه هـر‬ ‫انســان زنــده ای را درطــی دوران زندگیــش دیــر یــا زود بــه چالــش کشــیده و‬ ‫برایتـان میزنـم ‪:‬‬ ‫میکشـد‪ .‬سـاده تـر بگویـم همـه مـا بـه گونـه ای از جدایـی و دوری بیزاریـم و اکثـرا‬‫خانـواده هـای وابسـته در مـورد انتخـاب شـغل و ادامـه تحصیـل نیـز چنـان‬ ‫بهـای سـنگینی چـه از لحـاظ جسـمی روانـی و چـه از لحـاظ مالـی تـا کنـون برایـش‬‫عمــل مــی کننــد کــه فاصلــه زیــادی بیــن اعضــای خانــواده ایجــاد نشــود‪.‬‬ ‫پرداختـه ایـم‪ .‬بایـد اعتـراف کنـم خـود مـن از زمانیکـه مهاجـرت کـرده ام از ایـن‬‫برخـی از اعضـای چنیـن خانـواده هایـی کـه توانسـته انـد قیدهایـی را بگسـلند‬ ‫ماجـرا بیـش از پیـش متنفـر شـده ام ولـی همیشـه سـعی کـرده ام نـوع نگرشـم را تـا‬‫و راهـی شـهر و کشـور دیگـری شـوند‪ ،‬جداییشـان بـا انـدوه فـراوان همـراه‬‫بـوده و دیـده شـده بعـد از مـدت کوتاهـی راه وطـن و خانـواده را در پیـش‬ ‫حـد ممکـن تغییردهـم کـه از لحـاظ روانـی آسـیب کمتـری ببینـم‪.‬‬‫گرفتـه وراهـی وطـن شـده و کار را نیمـه تمـام رهـا کـرده انـد‪ .‬اعضـای ایـن‬ ‫چیـزی کـه برایـم همیشـه جالـب بـوده ایـن اسـت کـه مـردم کشـورهای پیشـرفته‬‫چنیـن خانـواده ای در سـایه ایـن جـو‪ ،‬احسـاس بـودن و هویـت مـی کننـد و‬ ‫همیشـه کمتـر از دیگـر افـراد جوامـع غیـره پیشـرفته‪ ،‬از جداییهـا و دوریهـا آسـیب‬‫کـم شـدن هریـک از اعضـا مسـاوی اسـت بـا احسـاس پوچـی و گـم گشـتگی‬ ‫دیـده انـد و مـی بیننـد‪ .‬بارهـا علـت را جویـا شـدم ولـی بارهـا هـم ناامیـد‪ .‬امـا از‬ ‫آنجایکـه شـنیده بـودم بـرای هـر راهـی راهنمـا یـی لازم اسـت‪ ،‬شـروع کـردم بـه‬ ‫سـایر اعضـا خانـواده‪.‬‬ ‫پـرس و جـو و تحقیـق در اینترنـت وکتابهـا‪ ،‬تـا اینکـه متوجـه شـدم بایـد کمرهمـت‬‫امیــدوارم بــا تصمیمــات وانتخــاب هــای درســت و یــا بــه قــول معــروف تصمیمــات‬ ‫بسـت و بـه جنـگ بیـن عقـل و احسـاس رفـت‪ .‬بایـد مسـائل را از یکدیگـر تفکیـک‬ ‫کـرد و پـا روی عادتهـای غلـط گذاشـت‪ .‬درسـت ماننـد انسـان معتـادی کـه پـی بـه‬ ‫کمترغلــط‪ ،‬راه پــر پیــچ و خــم زندگــی را بــه ســامت طــی کنیــم‪.‬‬ ‫ضررعـادت غلطـش بـرده و در صـدد تـرک آن اسـت‪ .‬درسـت اسـت کـه هـر ترکـی‬ ‫بـا درد همـراه اسـت ولـی اگرقرارباشـد ایـن درد از آدم موجـودی قـوی و اسـتاندارد‬‫نویسنده‪ :‬شراره روشان‬ ‫بسـازد بایـد پذیرفـت و پـا پیـش گذاشـت‪ .‬یکـی از علتهـای اصلـی کـه دوری را بـرای‬ ‫افـراد مختلـف اللخصـوص کسـانیکه ماننـد مـن و شـما مهاجـرت کـرده انـد سـخت‬ ‫مــی کنــد‪ ،‬وابســتگی بیــش از حــد اســتانداردش اســت‪ .‬در کل مــا انســانها عمومــا‬ ‫موجــودات وابســته ای هســتیم و بــه اعتقــاد بســیاری از اســاتیدی کــه مســئله ی‬ ‫وابسـتگی را مـورد بررسـی قـرار داده انـد‪ ،‬یکـی ازعلتهـای اصلـی گرفتاریهایمـان هـم‬ ‫همیـن وابسـتگی و جنـگ بـا صـدای درونمـان اسـت‪ .‬البتـه وابسـتگی را مـی تـوان بـه‬ ‫انـواع مختلـف خـوب و بـد‪ ،‬مثبـت و منفـی‪ ،‬منطقـی و غیـر منطقـی و‪ ...‬تقسـیم کـرد‬ ‫کـه بـرای توضیـح و بررسـی شـان بـه تعـدادی بیـش از یـک صفحـه کاغـذ نیازاسـت‪.‬‬ ‫امـا بـد نیسـت بدانیـم کـه مـا ایرانیـان بـر اسـاس نـوع تربیـت خانوادگـی‪ ،‬فرهنگـی‬ ‫‪6‬‬

‫ادبیات نیوزیلنـد‬‫‪Fisherman‬‬ ‫از جهــان ســلطه داشــت و بســیاری از اروپائیهــای‬ ‫آشــنایی بــا ادبیــات نیوزیلنــد بــرای مــا ایرانیــان‬‫‪By Alexandra Balm‬‬ ‫ســاکن در نیوزیلنــد متولدیــن انگلســتان و‬ ‫هـم از دیـگاه زبانـی و هـم از نظـر ادبـی ارزشـمند‬‫‪all the words have been said‬‬ ‫اســکاتلند و ایرلنــد و یــا فرزنــدان والدینــی از‬ ‫اســت‪ .‬و حتمــا توضیــح واضحــات خواهــد بــود‬‫‪some unrepeatable‬‬ ‫ایــن کشــور هــا بودنــد‪ .‬امــا غــروب خورشــید‬ ‫اگــر بگویــم کــه بــرای برقــراری ارتبــاط بــا‬‫‪the mystery unveiled‬‬ ‫امپراتـوری بریتانیـا و از دسـت رفتـن مسـتعمرات‬ ‫جامعــه نیوزیلنــد‪ ،‬کار ‪ ،‬تحصیــل‪ ،‬تاثیرگــزاری‬‫‪no sacredness remained‬‬ ‫و دیگـر مشـکلات اقتصـادی و سیاسـی کـه بعـد‬ ‫بـر جریانـات سیاسـی ‪ ،‬هنـری ‪ ،‬وداد وسـتد هـای‬‫‪after the oysters had been all collected‬‬ ‫از جنـگ هـای جهنـی دامنگیـر انگلسـتان و سـایر‬ ‫فرهنگــی و اقتصــادی مــا بایــد بطــور مــداوم در‬‫‪some split on the spot open‬‬ ‫کشـورهای اروپـا شـد بـه نیوزیلنـدی هـا هشـدار‬ ‫تقویـت زبـان خـود بکوشـیم و طبیعـی اسـت کـه‬‫‪others deposited in bags‬‬ ‫داد کـه بایـد روی پـای خـود بایسـتند و از اتـکای‬ ‫پرداختـن بـه ادبیـات نیوزیلنـد بـه ایـن امـر کمـک‬‫‪and the fish – gutted‬‬ ‫فرهنگــی و اقتصــادی و سیاســی بــه انگلســتان و‬ ‫بســیار خواهــد کــرد‪ .‬امــا از جنبــه ادبــی‪ ،‬چــون‬‫‪they lay on the beach lifeless symbols‬‬ ‫اروپـا کاسـته و بلـوغ خـود را بـاور کننـد‪ .‬از ایـن‬ ‫ادبیـات والاتریـن هنـر قومـی مـا ایرانیان محسـوب‬‫‪of nothing‬‬ ‫دوران ‪ ،‬یعنـی از نیمـه دوم قـرن بیسـتم ‪ ،‬بـه بعـد‬ ‫مــی شــود و همــه مــا بیــش و کــم از ذوق ادبــی‬‫‪metonymies metaphors synecdoches‬‬ ‫اسـت کـه هویـت مسـتقل «نیوزیلنـدی» در بـاور‬ ‫برخــوردار هســتیم و شــعر و نثــر در همــه لایــه‬‫‪of (no) exhausted truth spent‬‬ ‫هـا و در ناخـودآگاه هنرمنـدان رشـدی روز افـزون‬ ‫هـای زندگـی مـا حضـوری مشـخص دارد‪ ،‬آشـنایی‬‫‪relationships death‬‬ ‫پیــدا کــرده و در آثــار آنــان منعکــس مــی شــود‬ ‫بـا ادبیـات نیوزیلنـدی هـم برایمـان لـذت بخـش‬‫‪itself or the writing of a poem‬‬ ‫و رنــگ محلــی محســوس تــر و دغدغــه شــاعر و‬ ‫خواهـد بـود‪ .‬ایـن آشـنایی هـر چـه بیشـتر شـود‬ ‫بیشــتر بــه زیبایــی و برکــت زندگــی مــا در ایــن‬‫‪the fisherman stretched his back to‬‬ ‫نویسـنده نیوزیلنـدی ایـن جایـی مـی شـود‪.‬‬ ‫کشـور و در ایـن جامعـه کمـک خواهـد کـرد‪ .‬مـا‬‫‪leave the shore‬‬ ‫شــاید در آینــده توفیــق ادامــه ایــن بررســی‬ ‫از زیبائیهـای طبیعـت سـخاوتمند نیوزیلنـد بسـیار‬‫‪the net on his shoulder, fishing rod in‬‬ ‫را داشــته باشــم امــا بــرای ایــن شــماره مجلــه‬ ‫لــذت بــرده ایــم و تردیــدی نیســت کــه ســیر و‬‫‪hand‬‬ ‫ایرانیـان شـعری را بـرای نمونـه انتخـاب کـرده ام‬ ‫ســفر در ادبیــات نیوزیلنــد هــم بــه مــا کمــک‬‫‪baitbox swinging in his left‬‬ ‫‪ .‬ایــن شــعر نمونــه ای از شــعر شــاعران معاصــر‬ ‫خواهـد کـرد تـا از زیبائیهـای فرهنگـی و انسـانی‬‫‪nothing of note was left for him‬‬ ‫نیوزیلنـد اسـت کـه حـال و هـوای نیوزیلنـدی یـا‬‫‪not any more‬‬ ‫بــه اصطــاح اهــل ادب «رنــگ محلــی» را در آن‬ ‫ایـن سـرزمین زیبـا بیشـتر لـذت ببریـم‪.‬‬‫‪the sound of his footsteps‬‬ ‫میتـوان دیـد‪ .‬شـاعر ایـن شـعر خانـم ‪Alexandra‬‬ ‫ادبیــات نیوزیلنــد در مقایســه بــا ادبیــات فارســی‬‫‪crunched dead shells‬‬ ‫‪ Balm‬اســت‪ .‬ایشــان ادیبــی پــرکار اســت کــه‬ ‫زبانــان یــا ادبیــات زبــان عربــی یــا فرانســه یــا‬‫‪and faded in the distance‬‬ ‫مخصوصــا در طــول ده ســال گذشــته بــی وقفــه‬ ‫انگلیـس یـا ایتالیـا یـا چیـن و ژاپـن بسـیار جـوان‬‫‪pinctada maxima breathed a sigh of‬‬ ‫در دنیــای ادب و فرهنــگ نیوزیلنــد فعــال بــوده‬ ‫اسـت امـا چـون زبـان آن انگلیسـی وآبشـخور آن‬‫‪relief‬‬ ‫اسـت‪ .‬خانـم بالـم دارای درجـه دکتـری فلسـفه از‬ ‫ادبیـات کشـورهای انگلیسـی زبـان اسـت اساسـی‬‫‪Then she turned on herself‬‬ ‫اســتوار دارد‪ .‬بعضــی از آثــار ادیبــان نیوزیلنــد –‬ ‫دانشــگاه اتاگــو اســت‪.‬‬ ‫بـه ویـژه آن هایـی کـه در نیمـه اول قـرن بیسـتم‬‫‪to nurse her secret pearl‬‬ ‫نوشـته شـده اسـت ‪ -‬ماهیتـی اروپایـی‪ -‬انگلیسـی‬ ‫دارد و نویســندگان ایــن دوره هویــت نیوزیلنــدی‬‫دریـا و سـاحل و ماسـه و گـوش ماهـی هـا و صـدف ها‬ ‫را درآثـار خـود مطـرح نکـرده انـد و عطـر و رنـگ‬‫و ماهـی و ماهیگیـر و تـور ماهیگیـری و همـه و همـه‬ ‫نیوزیلنـد درکارهـای آن محسـوس نیسـت‪ .‬یکـی‬‫از آشـناترین اجـزای یـک فضـای نیوزیلنـدی هسـتند‪.‬‬ ‫از دلایــل ایــن امــر مــی توانــد وابســتگی تقریبــا‬‫ســواحلی خلــوت کــه در آن دریــا و انســان فرصــت‬ ‫مطلــق اقتصــادی و سیاســی و فرهنگــی نیوزیلنــد‬‫دارنـد کـه سـاعت هـای متمـادی یکدیگـر را بـه بـازی‬ ‫بـه انگلسـتان در آن دوران باشـد ‪ .‬فرامـوشنمیتوان‬‫بگیرنـد ‪ .‬در ایـن بـازی کـه دریـا میـدان گسـترده آن‬ ‫کـردکـهانگلسـتاندرآندورانبـربخـشهای وسـیعی‬‫و صیـاد وماهیـان بازیگـران آن‪ ...‬بازیگرانـی شـوربخت‬‫کـه زندگـی هریـک بـه مـرگ آن دیگـری بسـته اسـت‬‫‪ ...‬مرگـی صریـح کـه نـه بـه کنایـه مطـرح مـی شـود‬ ‫و نـه اسـتعاره ایسـت و نـه تمثیلـی‬‫هنـگام کـه صیـاد فاتحانـه بـه دریـا پشـت مـی کنـد‬‫و بـا تـور و قـاب و کیسـه هـای انباشـته آهنـگ تـرک‬‫سـاحل کـرده و صـدای شکسـتن صـدف هـای خالـی‬‫درزیـر قـدم هایـش در سـاحل طنیـن انـداز مـی شـود‬‫صدفـی جـان بـدر بـرده نفسـی شـادمانه بـر مـی کشـد‬‫و از شـوق بـه گـرد خویـش میگـردد و تمـام شـادی او‬‫امـا بـرای نجـات یافتـن آن صدفـی اسـت کـه پـرورده‬ ‫جـان اوسـت و در خـود دارد‪.‬‬ ‫شهزاد قهرمان – اگوست ‪2016‬‬‫‪7‬‬

‫خوابي آرامبا ورزش‬ ‫صبـح هايـي را بـه يـاد آوريـد کـه روحيـه اي شـاد‪ ،‬سـرحال و پرانـرژي داشـته ايـد‪،‬‬ ‫البتـه بـه دنبـال خوابـي عميـق و رضايـت بخـش‪ ،‬خـواب کافـي هـم ماننـد تغذيـه و‬ ‫ورزش بـراي سـامت بـدن و احسـاس خوشـايند داشـتن لازم اسـت و بـا ُکنـد کـردن‬ ‫فرآيندهــاي بدنــي بــه عنــوان عاملــي نيروبخــش و کاهنــده فشــار جســمي و روانــي‬ ‫عمـل مـي کنـد‪ .‬حـدود يـک سـوم از زندگـي انسـان در خـواب مـي گـذرد‪ .‬ولـي بـا‬ ‫ايـن حـال بيشـتر مـا دربـاره آن اطـاع چندانـي نداريـم‪ .‬داشـتن خـواب خـوب در‬ ‫شـب روي سـامتي و نشـاط‪ ،‬رفتـار‪ ،‬زندگـي شـغلي و زناشـويي و هيجـان هـاي مـا‬ ‫اثـر مـي گـذارد‪ .‬همچنيـن در افزايـش توانايـي فـرد در مقابلـه بـا فشـارهاي عصبـي‬ ‫و تقويـت دسـتگاه ايمنـي بـدن و در مبـارزه بـا بيمـاري هـا نقـش بـه سـزايي دارد‪.‬‬ ‫تاثیر ورزش در خواب‬ ‫توصيه هاي زير را جدي بگيريد‬ ‫افـرادی کـه بـه صـورت مرتـب ورزش مـی کننـد‪ ،‬کمتـر دچـار دوره هـای بـی خوابـی‬‫ *سـعي کنيـد هميشـه در سـاعت معينـي بـه تخـت خـواب برويـد و يـا از خـواب‬ ‫مــی شــوند‪ .‬ورزش مرتــب موجــب بهبــود کیفیــت خــواب مــی شــود و دوره هــای‬‫بيـدار شـويد تـا بـدن تـان بـه زمـان معيـن خـواب و بيـداري عـادت کنـد‪ .‬بهتريـن‬ ‫خـواب مرتـب تـر مـی شـود‪ .‬همچنیـن مراحـل مختلـف خـواب آرامتـر و منظـم تـر‬‫مقـدار خـواب بـراي يـک فـرد بالـغ ‪ 7-9‬سـاعت و بهتريـن زمـان بيـن سـاعات ‪10‬‬ ‫بـه یکدیگـر تبدیـل مـی شـوند‪ .‬ورزش متوسـط بـه مـدت ‪ ۲۰‬تـا ‪ ۳۰‬دقیقـه و سـه تـا‬ ‫چهـار بـار در هفتـه کمـک مـی کنـد تـا بهتـر بخوابیـد و انـرژی بیشـتری بـه شـما‬ ‫شـب تـا ‪ 5‬صبـح اسـت‪.‬‬ ‫مـی دهـد‪ .‬ایـن ورزش بهتـر اسـت در هنـگام صبـح یـا بعـد از ظهـر انجـام شـود و‬‫ *سـعي کنيـد طـي روز تـا حـد امـکان تحـرک بدنـي داشـته باشـيد و بيشـترين‬ ‫بـه زمـان خـواب نزدیـک نباشـد‪ .‬ورزش شـدید صبـح هنـگام و ورزش میلاـم هنـگام‬‫زمـان خـود را صـرف کارهـاي يکنواخـت و خسـته کننـده نکنيـد و يـا سـعي کنيـد‬ ‫خـواب نیـز کمـک مـی کنـد تـا راحـت تـر بـه خـواب رویـد‪ .‬بـه عـاوه ورزش مـدت‬‫بـا انجـام ورزش هـاي سـبک ماننـد پيـاده روي و شـنا شـادابي خـود را حفـظ نماييـد‪.‬‬ ‫زمانـی کـه در مرحلـه چهـارم خـواب (کـه عمیـق تریـن مرحلـه خـواب اسـت) بـه‬‫ *مطالعـه و گرفتـن دوش آب ولـرم مـي توانـد راه مناسـبي بـراي آرام شـدن و‬ ‫سـر مـی بریـد را افزایـش مـی دهـد‪ .‬بـرای برخـی افـراد ورزش روش مناسـب و کاملـی‬ ‫داشـتن خوابـي راحـت باشـد‪.‬‬ ‫بـرای غلبـه بـر اختـالات خـواب بـه شـمار مـی رود‪.‬‬ ‫ *هيچ گاه بلافاصله بعد از ورزش به رختخواب نرويد‪.‬‬ ‫محققـان دانشـگاه اسـتانفورد‪ ،‬تأثیـرات ورزش بـر الگـوی خـواب افـراد ‪ ۵۵‬تـا ‪ ۷۵‬سـاله‬‫ *نزديـک محـل زندگـي خـود قـدم بزنيـد‪ .‬بـا ايـن کار تنهـا عضـات خـود را‬ ‫را مـورد بررسـی قـرار دادنـد‪ .‬ایـن افـراد از بیمـاری بـی خوابـی رنـج مـی بردنـد‪ .‬از‬‫خسـته نمـي کنيـد‪ ،‬بلکـه دمـاي بـدن شـما نيـز بـالا مـي رود و وقتـي ايـن حـرارت‬ ‫آنـان خواسـته شـد تـا بعـد از ظهـر هـر روز بـه مـدت ‪ ۲۰‬تـا ‪ ۳۰‬دقیقـه ورزش کننـد‪.‬‬ ‫بـه آهسـتگي کاهـش مـي يابـد‪ ،‬فـرد بـه زمـان خـواب خـود نزديـک مـي شـود‪.‬‬ ‫ورزش بـه صـورت پیـاده روی‪ ،‬نرمـش هـای سـبک‪ ،‬ایروبیـک و دوچرخـه سـواری بـود‪.‬‬ ‫نتیجـه مطالعـه شـگفت آور بـود‪ .‬در اکثریـت افـراد‪ ،‬مـدت زمـان مـورد نیـاز بـرای بـه‬ ‫براي داشتن خوابي آرام‪ ،‬چگونه ورزش کنيم؟‬ ‫خـواب رفتـن بـه نصـف کاهـش پیـدا کـرد‪ .‬همچنیـن در حـدود یـک سـاعت بـه زمـان‬ ‫خـواب ایـن افـراد اضافـه شـد‪.‬‬‫بـراي داشـتن خوابـي آرام نيـازي بـه ايـن نيسـت کـه همـه روزه ورزش کنيـد‪ ،‬معمـولا‬ ‫ورزش کنيد تا خوب بخوابيد‬‫سـه جلسـه ورزش در هفتـه کافـي اسـت‪ .‬بـه ايـن شـکل کـه ‪ 5‬تـا ‪ 10‬دقيقـه بـدن‬‫خـود را گـرم کنيـد و بعـد بـه مـدت ‪ 20‬دقيقـه بـه ورزش هـوازي (ماننـد پيـاده روي)‬ ‫شـايد قديمـي تريـن راهـکار ارائـه شـده بـراي خـوب خوابيـدن؛ ورزش کـردن باشـد‪.‬‬‫بپردازيــد‪ .‬کــم کــم در برنامــه هــاي بعــدي‪ ،‬مــدت زمــان فعاليــت ورزشــي خــود را‬ ‫در حقيقــت فعاليــت بدنــي بــا ايجــاد تعــادل بيولوژيکــي بيــن سيســتم عضلانــي و‬‫افزايـش دهيـد و پـس از پايـان فعاليـت بدنـي بـدن خـود را بـه آرامـي سـرد کنيـد‬ ‫عصبـي‪ ،‬شـخص را بـراي خـواب آمـاده مـي سـازد‪ .‬ورزش همچنیـن باعـث کاهـش‬ ‫اســترس مــی شــود چــون اســید لاکتیکــی کــه در بــدن انباشــته شــده را پراکنــده‬ ‫و دوش بگيريـد‪.‬‬‫بـراي گـرم کـردن بـدن ورزش هـاي نـرم‪ ،‬سـبک و بـدون فشـار انجـام دهيـد‪ .‬خيلـي‬ ‫مـی کنـد‪.‬‬‫آرام مفاصــل خــود را نــرم نماييــد‪ .‬دســت هــا را بــالا ببريــد و بــه شــکل دايــره در‬ ‫روان شناسـان دريافتـه انـد‪ :‬نـه فقـط افـراد سـالم از برنامـه هـاي ورزشـي منظـم‬‫آوريـد‪ .‬سـاق دسـت هـا را بکشـيد و روي پنجـه هـاي پاهايتـان بايسـتيد‪ ،‬يـا از همـان‬ ‫سـود مـي برنـد‪ ،‬بلکـه تمرينـات ورزشـي‪ ،‬ماننـد پيـاده روي و دويـدن منظـم و مرتـب‬ ‫ابتـدا ورزشـي را کـه انتخـاب کـرده ايـد‪ ،‬بـا سـرعت و شـدت ملايـم شـروع کنيـد‪.‬‬ ‫در مـداواي اشـخاصي کـه بـه بيمـاري هـاي فکـري و مشـکل خـواب مبتـا هسـتند‪،‬‬‫گـرم کـردن درجـه حـرارت بـدن را افزايـش مـي دهـد‪ ،‬عضـات را نـرم تـر مـي کنـد‬‫و بـه جريـان خـون بـدن مـي افزايـد‪ .‬تمريـن هـاي کششـي نيـز بـه علـت ممانعـت از‬ ‫مفيـد اسـت‪.‬‬‫کشـيده شـدن مفاصـل و ربـاط هـا بسـيار موثـر هسـتند‪ .‬البتـه در حيـن انجـام ايـن‬ ‫دکتـر «کاسـترو بـالا» از روان شناسـان «سـانتياگوي کاليفرنيـا» اختـالات روحـي را‬ ‫تمرينـات بايـد از حـرکات شـديد و سـخت پرهيـز نمـود‪.‬‬ ‫بـه وسـيله پيـاده روي و دويـدن آهسـته بـا موفقيـت درمـان کـرده اسـت‪.‬‬‫ورزش میلاــم غیــر هــوازی ممکــن اســت در پایــان روز کمــک کننــده باشــد‪ .‬یــک‬ ‫داشـتن سـامت جسـمي بـه طـور يقيـن خـواب خـوب را تسـهيل مـي کنـد و ايـن‬‫پیــاده روی مفــرح و همــراه بــا تنفســهای عمیــق ورزش مناســبی اســت‪ .‬حــرکات‬ ‫موضوعــي اســت کــه توســط پژوهشــگران و متخصصــان بــه اثبــات رســيده اســت‪.‬‬‫مــوزون و میلاــم‪ ،‬یــوگا و نرمشــهای کششــی همــراه بــا موســیقی آرامــش بخــش و‬ ‫ورزشـهای ایروبیـک و هـوازی بهتریـن راه بـرای مبـارزه بـا بـی خوابـی اسـت‪ .‬از طرفـي‬‫میلاـم نیـز بـه تمـدد اعصـاب و آرامـش یافتـن شـما کمـک مـی کنـد و در بـه خـواب‬ ‫انجـام تمريـن هـاي ورزشـي منظـم و مرتـب ماننـد‪ :‬پيـاده روي‪ ،‬کوهنـوردي‪ ،‬شـنا‪،‬‬ ‫واليبـال‪ ،‬فوتبـال‪ ،‬دويـدن ودوچرخـه سـواري بـه تنظيـم سـاعت بيولوژيکـي بـدن و‬ ‫رفتـن شـما مؤثـر اسـت‪.‬‬ ‫نيـز آرامـش اعصـاب کمـک مـي کنـد‪.‬‬‫نسیم نصیرنیا‬ ‫ ‬ ‫بــا وجــود ايــن بــه خاطــر آن کــه تمريــن ورزشــي موجــب آزاد شــدن هورمــون‬‫مربی بدنسازی و آمادگی جسمانی‬ ‫ ‬ ‫«آدرناليـن» در خـون مـي شـود‪ ،‬انجـام ورزش شـديد قبـل از خـواب مـي توانـد شـما‬‫منابع‪ :‬تبیان‪ ،‬سلامت نیوز‪ ،‬تازه های تکواندو ایران و جهان‬ ‫را از خوابيـدن محـروم سـازد‪ ،‬پـس بهتـر اسـت کـه تمريـن هـاي جسـماني را در طـول‬ ‫روز انجـام دهيـد‪.‬‬ ‫‪8‬‬

‫خیـــا نت در زنان متاهل‬‫اینجـا جـای ترمـز اسـت‪ ،‬جایـی کـه دیگـری م ‌یآیـد‬ ‫صـرف نظـر از انگیـزه اصلـی اینکـه چـرا زنـان متاهـل‬ ‫خـوراک مـرغ بـا آلـو سـیاه‬‫و دل و دیـن و عقـل و هـوش را بـه بـاد می‌دهـد‪ .‬اینجـا‬ ‫خیانـت م ‌یکننـد‪ ،‬نفـس ایـن امـر در میـان متولدیـن‬‫بایـد فاصلـه بگیریـد و بـه خودتـان بگویید‪«:‬رابطـه مـن‬ ‫دهـه شـصت و پنجـاه بـه شـدت روبـه گسـترش اسـت‪.‬‬ ‫و زرد آلـو‬‫بــا همســرم‪ /‬پارتنــرم یــک مرگیــش اســت کــه بایــد‬ ‫موضـوع نگـران کننـده بـرای مـن ایـن اسـت کـه ایـن‬ ‫مهلکـه افـرادی را بـه درون خـود م ‌یکشـاند کـه نـه‬ ‫مواد لازم ‪:‬‬ ‫ترمیـم شـود»‪.‬‬ ‫م ‌یخواســتند و نــه حتــی تصــورش را م ‌یکردنــد‬ ‫ران مرغ ‪ 5‬عدد بدون پوست‬‫مـا زنـگ خطرهـا را جـدی نم ‌یگیریـم‪ .‬یـک آن اسـت‪.‬‬ ‫کــه وارد رابطــه‌ای دیگــر شــوند‪ .‬امــا بــه خودشــان‬‫مــا بارهــا در ایــن موقعیــت و لحظــه قــرار گرفت ‌هایــم‪.‬‬ ‫کــه آمدنــد دیدنــد خیانــت دارد اتفــاق م ‌یافتــد‪ .‬زن‬ ‫پیاز یک عدد درشت‬‫لحظــ ‌های کــه م ‌یدانیــم دارد یــک جریانــی از انــرژی‬ ‫چهـل و سـه سـاله‌ای کـه بـا پسـر خواهـر شـوهرش‬ ‫آلو سیاه(‪ )prune‬خشک یک سوم لیوان‬‫فعــال م ‌یشــود‪ .‬هــر آدمــی آن‪« ،‬آن» را و«لحظــه»‬ ‫وارد رابطــه شــده‪ .‬پســر جوانــی کــه پانــزده ســال‬‫را درک م ‌یکنــد‪ .‬همــه چیــز از همــان لحظــه آغــاز‬ ‫بــااو تفــاوت ســنی دارد‪ ،‬زن هیــچ وقــت فکــرش را‬ ‫زردآلو خشک یک سوم لیوان‬‫می‌شــود‪ .‬بهــا دادن یــا متوقــف کــردن آن حــس‬ ‫نم ‌یکــرد کــه شــوخ ‌یها و تنهــا شــدن‌ها و جــای‬ ‫زعفران‬‫مرمـوز‪ ،‬دلچسـب‪ ،‬هیجا ‌نانگیـز‪ .‬مـا قـدرت عجیبـی در‬ ‫پسـرم اسـت و مـن بـا فلانـی مـ ‌یروم خانـه‪ ،‬برایـش‬‫انـکار ایـن حـس و خودفریبـی داریـم‪ :‬جـدی نیسـت‪.‬‬ ‫سیب زمینی خیلی ریز ‪10‬عدد‬‫بگـذار ببینیـم حـالا بعدهـا چـه م ‌یشـود‪ .‬یـک سـام‬ ‫دردسرســاز شــود‪.‬‬ ‫روغن و نمک و فلفل به مقدارلازم‬‫و علیـک سـاده اسـت‪ .‬یـک چـت کـردن عادی‌سـت‪.‬‬ ‫شــخصا اعتقــاد دارم انســان همچــون ســایر حیوانــات‬ ‫موجــودی غریــزی و چندآمیزشی‌ســت‪ .‬امــا آنچــه او‬ ‫طرزتهیه‪:‬‬ ‫ولــش کــن‪ ،‬حــالا بعــدا یــه کاریــش م ‌یکنــم‪...‬‬ ‫را از ســایر حیوانــات در ایــن مــورد مجــزا کــرد قــوه‬ ‫ابتــدا مرغهــا را شســته کنــار مــی گذاریــم‪ .‬ســپس‬‫اینجــا آن نقطه‌ا ‌یســت کــه ســنجش آن نیــاز بــه‬ ‫یادگیــری و تعقــ ِل در جهــت ســازگاری و بقاســت‪.‬‬ ‫زعفــران را بــا ‪ 1/3‬لیــوان آب جــوش دم مــی کنیــم‪،‬‬‫مهـارت دارد‪ .‬اینکـه زن بـا خـودش بگویـد‪ :‬اگر شـریک‬ ‫انســان روزی شــروع بــه یادگیــری کــرد‪ .‬شــروع بــه‬ ‫مقـدار زعفـران بسـتگی بـه سـلیقه و ذائقـه شـما دارد‪.‬‬‫عاطفـی مـن هـم شـاهد مـا بـود‪ ،‬مـن باهمیـن لحـن‬ ‫فاصلــه گرفتــن از غرایــز‪ ،‬چیزهایــی را آموخــت کــه‬ ‫شـما حتـی مـی توانیـد ‪2‬قاشـق غـذا خـوری رب گوجـه‬‫بــا دوســتش‪ ،‬بــا همــکارم‪ ،‬فروشــنده مغــازه‪ ،‬مدیــر‬ ‫اگرچــه خــاف ذاتــش بــود‪ ،‬امــا موجــب ســازگاری‬ ‫فرنگــی را بجــای زعفــران بــکار ببریــد یــا مخلوطــی از‬‫فـان گـروه تلگـرام‪ ،‬فـان دوسـتم در فیـس بـوک و‪...‬‬ ‫او شــد‪ .‬مــا در ایــران در آموختن ‌یهــا بســیار ضعیــف‬ ‫هـر دو‪ .‬مـن معمـولا از زعفـران اسـتفاده مـی کنـم ولـی‬‫صحبــت م ‌یکــردم؟! آیــا اینکــه دارم چ ‌تهــا را پــاک‬ ‫عمــل کــرده ایــم‪ .‬از ابتــدا بــه مــا یادندادنــد‪ .‬مــا را‬ ‫از رب هـم اسـتفاده کـردم و نتیجـه خـوب بـوده‪ .‬پیـاز‬‫م ‌یکنـم یـک هشـدار نیسـت کـه رابطـ ‌هام بـا شـریک‬ ‫درسـت در زمانـی کـه داشـتیم از باز ‌یهـای کودکـی‬ ‫را خـرد کـرده بــا مقـداری روغــن تفـت مـی دهیــم و‬ ‫لــذت م ‌یبردیــم از جنــس مخالــف جــدا کردنــد و بــا‬ ‫سـپس آلـو و زردآلوهـا را اضافـه کـرده تفـت مـی دهیـم‬ ‫عاطفــی دارد لنــگ م ‌یزنــد؟‬ ‫یــک علامــت ســوال بــزرگ‪ ،‬بــزرگ شــدیم‪ .‬اینکــه‪:‬‬ ‫و بعــد از آن مــرغ را اضافــه کــرده و بــاز هــم تفــت‬‫مرزهــا را بــرای ســامت روحــی خودتــان شناســایی‬ ‫«مگـر دیگـری قـرار بـود بـا مـن چـه بکنـد کـه از مـن‬ ‫میدهیــم تــا کمــی طلایــی شــود‪ .‬حــالا وقــت اضافــه‬‫کنیـد‪ .‬در محـدوده مشـخصی بـا دیگـران رفتـار کنیـد‪.‬‬ ‫جدایـش کردنـد؟» از سـوی دیگـر رسـوم و سـبکی از‬ ‫کــردن ســیب زمینــی هــا اســت کــه از قبــل پوســت‬‫بـرای خانه‌تـان‪ ،‬لبـاس پوشـیدنتان‪ ،‬مهمانـی رفتنتـان‬ ‫زندگـی وارد جامعـه مـا شـد کـه متناسـب بـا آنچـه مـا‬ ‫کنــده ایــم و در آخــر آب زعفــران را اضافــه کــرده در‬‫و ‪ ...‬حدومــرز بگذاریــد‪ .‬م ‌یدانــم آنقــدر از ســمت‬ ‫هسـتیم و بـر مـا مـ ‌یرود نبـود‪ .‬مـا مهـارت ارتبـاط بـا‬ ‫ظــرف را مــی بندیــم و بــا حــرارت کــم مــی گذاریــم‬‫نهادهــای بازدارنــده‪ ،‬روض ‌هخــوان مســجد محــل‪،‬‬ ‫دیگـران را یـاد نگرفتیـم‪ .‬حدومرزهـا را نمی‌شناسـیم‌‪.‬‬ ‫بپــزد‪ .‬توجــه داشــته باشــید در ایــن روش مــا احتیــاج‬‫کارشــناس بی‌ســواد تلویزیــون‪ ،‬فــان شــخصیت در‬ ‫محـدوده اینکـه دختـر خالـه مـا بـه همسـرمان بایـد‬ ‫بـه اضافـه کـردن آب بیشـتر بـه خـوراک نداریـم چـون‬‫ســریال مــاه رمضــان ایــن حرف‌هــا را شــنیده‌ایم‬ ‫چقــدر نزدیــک بشــود را نم ‌یدانیــم‪ .‬محــدوده اینکــه‬ ‫مـرغ آب مـی انـدازد و بـه آرامـی مـی پـزد و در آخـر‬‫کــه حالمــان بــه هــم م ‌یخــورد‪ .‬آ ‌نهــا ایــن مفهــوم‬ ‫زنمــان بــا دوســت دانشــگاه ‌یاش کــه مــرد اســت و‬‫را خـراب کرد‌هانـد‪ .‬مـردم را زده کرد‌هانـد‪ .‬آنقـدر کـه‬ ‫کــه قــرار اســت بیــرون بــرود و روی پروژ‌ه‌شــان کار‬ ‫حالـت سـرخ کـرده پیـدا مـی کنـد‪.‬‬‫ممکــن اســت شــما حالتــان از نوشــته مــن بــه هــم‬ ‫کننـد را نم ‌یدانیـم‪ .‬مرزهایـش قابـل تعریـف نیسـت‪.‬‬‫بخـورد‪ .‬امـا لطفـا حدومرزهـا را جـدی بگیریـد‪ .‬مـرز‬ ‫او نبایــد از زندگــی خصوصــی تــو و همســرت تحــت‬ ‫نکتــه هــا‪ :‬برگــه زرد آلــو و آلــو را مــی توانیــد از‬‫مــا‪ ،‬قلمــرو ماســت‪ .‬بایــد مراقــب قلعه‌مــان باشــیم‪.‬‬ ‫عنـوان درددل کـردن مطلـع شـود‪ .‬مفهومـی بـه نـام‬ ‫فروشــگاهای زنجیــره ای تهیــه کنیــد‪ .‬بــرای ســیب‬‫برگرفتــه از صفحــه تلگــرام‬ ‫«جاســت فرنــد» کــه مــا چندیــن ســال اســت آن را‬ ‫زمینــی هــا مــن فروشــگاه کانــت دان را توصیــه‬‫بهــاره مهرجویــی‪ ،‬روانشــناس‬ ‫لـق لقـ ‌ه م ‌یکنیـم و یـک مفهـوم وارداتی‌سـت‪ ،‬هیـچ‬ ‫میکنــم کــه ایــن نــوع ســیب زمینــی را در بســته‬ ‫کـدام از ایـن تعاریفـی را شـامل نم ‌یشـود کـه مـا در‬ ‫بندیهـای مختلـف همیشـه دارد‪ .‬اگـر شـما از رب بجـای‬ ‫‪9‬‬ ‫مناسـب ‌تهامان آن را بـه جـا م ‌یآوریـم‪ .‬جاسـت فرنـد‬ ‫زعفـران اسـتفاده مـی کنـد حتمـا توجـه داشـته باشـد‬ ‫شـما مشـاور شـما نیسـت‪ .‬حـد و مـرز مشـخصی دارد‪.‬‬ ‫کـه آنـرا بعـد از سـرخ کـردن پیـاز تفـت دهیـد‪ .‬بـرای‬ ‫مـا ایـن مرزهـا را نم ‌یدانیـم‪ .‬اصـا بـرا ِی مـا نیسـت‪.‬‬ ‫آن عزیزانــی کــه مــزه تــرش و شــیرین را ترجیــح‬ ‫بـا آن بیگانـه هسـتیم‪ .‬چـون خودآگاهـی نداریـم گـم‬ ‫میدهنــد مــی تواننــد کمــی آب لیمــو بــه خــوراک‬ ‫م ‌یشـویم‪ .‬بـا دوسـتتان (مـرد) و همسـرتان م ‌یرویـد‬ ‫اضافــه کننــد‪.‬‬ ‫نویسنده‪ :‬فرزانه معقولی‬ ‫جنـگل‪ .‬شـب سـه نفرتـان تـوی چـادر م ‌یخوابیـد و‬ ‫دم صبـح «حالتـی بـر شـما مـ ‌یرود» کـه پس‬ ‫از چنـدی رابطـه جنسـی بینتـان اتفـاق‬ ‫م ‌یافتــد‪ .‬تــوی گــروه تلگرامــی‬ ‫«انجمــن شــاعران‬ ‫فــان» آقــای فلانــی‬ ‫سـاعت دو بامـداد بـه‬ ‫شــما مســیج م ‌یدهــد‬ ‫کــه‪ «:‬بانــو‪ ،‬ســروده‬ ‫زیبایتــان را خواندم‪،‬حضــور‬ ‫شــما در ایــن جمــع غنیمــت‬ ‫اســت» شــما متوجــه م ‌یشــوید دارد‬ ‫اتفاقــی در درونتــان م ‌یافتــد‪ ،‬ادامــه‌اش‬ ‫م ‌یدهیــد و کار بــه جــای باریــک مــی رســد‪.‬‬

‫ســــــــــرگرمـــى‬ ‫عمودی‬ ‫افقی‬‫حل شده توسط ‪.............................................................‬‬ ‫‪ .1‬بلدرچین‪ ،‬نامی دخترانه ‪ -‬دزدیده به‬ ‫‪1.1‬رئیس یک دسته از مردم ‪ -‬فرایند‬ ‫سخن دیگران گوش دادن‬ ‫انتقال پیام از فرستنده به گیرنده به شرط‬ ‫‪ . 2‬باغبانی که تاک پرورش می دهد ‪ -‬غده‬ ‫همسان بودن معانی بین آنها است‬ ‫ای در پشت جناغ سینه کودکان ‪ -‬شب‬ ‫‪2.2‬پاداش‪ ،‬اجرت ‪ -‬چهار نعل ‪ -‬تیر‬ ‫عرب‬ ‫‪ .3‬از واژه های پرسشی ‪ -‬معادل فارسی‬ ‫پیکاندار‬ ‫آیفون ‪ -‬واگیر‬ ‫‪3.3‬ماه دوم پاییز ‪ -‬گاه مشکل گشا می‬ ‫‪ .4‬داستان کوتاه ‪ -‬لیز خوردن ‪ -‬پاکبازی‬ ‫در دوستی‬ ‫شود ‪ -‬جمع دین‬ ‫‪4.4‬بلند آوازه ‪ -‬گاه از نهاد برآید ‪ -‬از‬ ‫‪ . 5‬ماهی در سال ‪ -‬مرد خداشناس ‪ -‬اطراف‬ ‫‪ .6‬گازی که تنفس می کنیم ‪ -‬خمیازه ‪-‬‬ ‫میوه های بهشتی‬ ‫دوازده ماه ‪ -‬مطابق روز‬ ‫‪5.5‬نفس چاق ‪ -‬وخامت امر‪ -‬گلی معطر‬ ‫‪ .7‬مردان ‪ -‬شادمان ‪ -‬گردن‬ ‫‪ .8‬آینده ‪ -‬شهری دراستان لرستان ‪ -‬عضو‬ ‫‪ -‬زغال سنگ مرغوب‬ ‫شامه‬ ‫‪6.6‬زغال ‪ -‬لقب اروپایی ‪ -‬لوس‬ ‫‪ . 9‬یار اسطرلاب ‪ -‬سازمان جاسوسی‬ ‫‪7.7‬لباس صاف کردن ‪ -‬شرف و عفت ‪-‬‬ ‫اسرائیل ‪-‬تفرجگاه ساحلی‬ ‫سازمان فضایی‬ ‫‪ .10‬انتها‪ ،‬آخر‪ -‬کمانگیر باستانی ‪ -‬پله پرتاب‬ ‫‪8.8‬دیپلماتیک ‪ -‬منزل بزرگ ‪ -‬مفتش‬ ‫‪ -‬نخ تابیده‬ ‫‪9.9‬بهای پاکت نامه ‪ -‬سومین شهر‬ ‫‪ .11‬مونس ‪ -‬قطع کردن ‪ -‬ماهی کنسروی‬ ‫وسیع استان گیلان ‪ -‬نهنگ آذری‬ ‫‪. 12‬پیکر انسان ‪ -‬بوی مخصوص غذای مانده‬ ‫‪1010‬شهر صنعتی آلمان ‪ -‬امام هشتم‬ ‫‪ -‬پارسنگ ترازو‬ ‫(ع) فرمودند چنین انسانی اززندگی‬ ‫‪. 13‬پرنده‪ ،‬مرغ ‪ -‬آخرین ملکه مصر‪ -‬واحد‬ ‫خود لذت نمی برد ‪ -‬میوه ای سرشار از‬ ‫طول انگلیسی‬ ‫ویتامین‬ ‫‪ .14‬مخفف آواز ‪ -‬غذای بسته بندی شده ‪-‬‬ ‫‪1111‬سنگ آسیاب ‪ -‬سقف ریخته ‪-‬‬ ‫پیامبر بنی اسرائیل‬ ‫باروت‪ ،‬گردوغبار‪ -‬سفید ترکی‬ ‫‪ .15‬نظام اجتماعی مبتنی بر تخصص فنی‬ ‫‪ -‬حکم به مجازات واجرای آن باید تنها از‬ ‫‪1212‬نوعی پارچه ‪ -‬مخترع تلفن ‪ -‬پول‬ ‫نیجریه‬ ‫طریق دادگاه صالح وبه موجب ‪ ...‬باشد‬ ‫‪1313‬زنجیره ‪ -‬میزان سنجش طلا ‪-‬‬ ‫جای امن‬ ‫‪1414‬فانی ‪ -‬بیماری تورم پرده های مغز‬ ‫‪ -‬کامیون ارتشی‬ ‫‪1515‬بازیگر سریال «عید امسال» که در‬ ‫ایام نوروز پخش شد‪ -‬معده سوم پرندگان‬ ‫‪10‬‬

‫‪۹‬‬ ‫نشانه‬ ‫دوستیهای‬ ‫مسموم‬‫دوسـتتان سـراغی از شـما نگرفـت مطمئـن باشـید کـه‬ ‫اگــر دوســت شــما پیوســته در حــال قضــاوت کــردن‬ ‫جدایـی فقـط مخصـوص زن و شـوهرها نیسـت‪ .‬اگر شـما‬‫رابطـه دوسـتی‌ شـما یکطرفـه اسـت و بهتـر اسـت آنـرا‬ ‫شماسـت و راجـع بـه هـر چیـزی اظهـار نظـر م ‌یکنـد‪،‬‬ ‫در یـک رابطـه دوسـتی‌ مسـموم هسـتید‪ ،‬رهـا کـردن آن‬‫بـه اتمـام برسـانید‪ .‬دوسـت ‌ی کـه هـر گاه کاری از شـما‬ ‫بــرای شــما و رفتارتــان ارزش و احتــرام قائــل نیســت‬ ‫بهتریــن راه بــرای شماســت‪ .‬اینهــا نشــانه‌های ‌ی از ایــن‬‫م ‌یخواهـد بـه سـراغتان میایـد دوسـت واقعـی نیسـت‪.‬‬ ‫در رابطـه خودتجدیـد نظرکنیـد‪ .‬اینکـه مـا دوسـتمان را‬ ‫بـه چالـش دعـوت کنیـم و حمایتگـر او باشـیم خـوب‬ ‫نــوع دوســت ‌‌یها هســتند‪:‬‬ ‫‪ .۷‬دوست ‌ی جلبکی!‬ ‫اســت‪ .‬ولــ ‌ی هنگامیکــه او همیشــه بخواهــد خــودش و‬‫دوســت ‌ی کــه از شــما انتظــار دارد همــواره در کنــارش‬ ‫کارهایـش را بـه رخ شـما بکشـد یعنـ ‌ی اینکـه دوسـتی‌‬ ‫‪ .۱‬اخبــار خــوب را بــرای دوســتتان بازگــو‬‫باشـید‪ ،‬تمـام آخـر هفت ‌ههـا را بـا او بگذرانیـد‪ .‬همـواره‬ ‫نمی ‌کنیــد‬‫شـمارا وادار بـه نظـر دادن دربـاره هـر کار و هـر چیـزی‬ ‫شـما مشـکل دارد‪.‬‬‫م ‌یکنـد‪ .‬یـا ایـن احسـاس را داریـد کـه او همـواره در‬ ‫آیـا از اینکـه او بفهمـد دوسـت پسـر جدیـدی گرفتـه ایـد‬‫حـال کنتـرل کـردن شماسـت و اگـر جـواب تلفـن یـا‬ ‫‪ .۴‬هنگامیکــه بــا او هســتید مجبــور بــه‬ ‫نگرانیـد؟ یـا از بیـان اینکـه ترفیـع شـغل ‌ی گرفتـه ایـد‬‫مســیج ‌اش را بــه موقــع ندهیــد بــه شــدت از دســت‬ ‫تصمیــم گیریهــ‌ای نادرســت مــی شــوید‬ ‫خــودداری م ‌یکنیــد؟ شــما اتفاقــات خــوب را از بــه‬‫شــما عصبانــی‌ م ‌‌یشــود‪ .‬ایــن افــراد همیشــه ماننــد‬ ‫آیــا دوســت شــما همیشــه شــما را وادار بــه کارهــای‬ ‫ظاهــر دوســتتان مخفــی‌ م ‌یکنیــد چــرا کــه او در‬‫جلبـک بـه شـما چسـبیده انـد و همـواره توقـع دارنـد‬ ‫بـد م ‌یکنـد؟ مثـا شـما را دعـوت بـه سـیگار کشـیدن‬ ‫صـدد حسـادت یـا رقابـت بـا شـما بـر مـی آیـد و یـا‬‫کـه در خدمتشـان و تحـت کنترلشـان باشـید‪ .‬اگر سـع ‌ی‬ ‫م ‌یکنـد‪ ،‬در حالـ ‌ی کـه مـی دانـد شـما سـعی‌ در تـرک‬ ‫اینکــه همیشــه اظهــار نظرهــای منفــ ‌ی م ‌یکنــد‪ .‬اگــر‬‫در نگهـداری رابطـه دوسـت ‌ی تـان داریـد برایـش حـد و‬ ‫آن داریــد‪ .‬و یــا اینکــه بــرای شــما یــک لیــوان دیگــر‬ ‫شــما دوســت نداریــد کــه شــادیهایتان را بــا شــخص‬‫مـرز هـارا مشـخص کنیـد ولـ ‌ی اگـر بـه آنهـا توجهـی‌‬ ‫نوشـیدنی‌ مـی آورد وقتـی‌ کـه مـی دانـد بایـد رانندگـی‬ ‫دیگــری بــه اشــتراک بگذاریــد بــرای اینکــه تــرس از‬‫نکــرد و بــه رفتارهایــش ادامــه داد بهتــر از اســت کــه‬ ‫کنیــد‪ .‬یــک دوســت واقعــی هیچــگاه دوســتش را بــه‬ ‫اظهـار نظرهـای منفـ ‌ی او داریـد‪ ،‬پـس چـرا بایـد چنیـن‬ ‫رفتارهـای مخاطـره آمیـز دعـوت نمـی کنـد و هیچـگاه‬ ‫شـخص ‌ی را در زمـره دوسـتان خـود قـرار دهیـد؟ دوسـت‬ ‫ایـن رابطـه را بـه پایـان ببریـد‪.‬‬ ‫شــما را در شــرایطی قــرار نمــی دهــد کــه احســاس‬ ‫خـوب کسـ ‌ی اسـت کـه شـما از بیـان احساسـاتتان بـا او‬ ‫‪ .۸‬همیشه ناراضی است‬ ‫راحتـ ‌ی نداشـته باشـید‪ .‬افـراد مسـموم شـما را تشـویق‬ ‫ابائـی نداشـته باشـید و اگـر چنیـن نیسـت شـما در یـک‬ ‫بــه انجــام کارهــای نادرســت مــی کننــد بــرای اینکــه‬‫او هیچــگاه از هیــچ چیــزی خوشــش نمی‌آیــد‪ .‬از‬ ‫رابطــه دوســتی‌ مشــکل دار هســتید‪.‬‬‫رســتوران‪ ،‬فیلــم‪ ،‬ســینما و هــر چیــز دیگــری یــک‬ ‫خودشـان احسـاس گنـاه کمتـری داشـته باشـند‪.‬‬‫ایــرادی م ‌یگیــرد‪ .‬مثبــت مانــدن در کنــار چنیــن‬ ‫‪ .۲‬هیچگاه فرصت صحبت کردن ندارید‬‫شــخصی‌ ســخت اســت‪ .‬اینچنیــن دوســت‌های ‌ی دنیــا را‬ ‫‪ .۵‬اصلا قابل اعتماد نیست‬ ‫شـما شـروع بـه مکالمـه دربـاره رسـتورانی کـه آخریـن‬‫بـه جایـی ناخوشـایند و بـد منظـره تبدیـل مـی کننـد‪.‬‬ ‫شـما از یـک مـاه قبـل بـرای شـام برنامـه گذاشـته ایـد‬ ‫باررفتـه ایـد م ‌یکنیـد و هنـوز صحبـت شـما بـه پایـان‬‫در حالـی‌ کـه یـک دوسـت خـوب بـه شـما ایـن فرصـت‬ ‫ولـ ‌ی ناگهـان در لحظـه آخـر او م ‌یگویـد کـه بایـد تـا‬ ‫نرســیده اســت کــه او شــروع بــه تعریــف از رســتورانی‬‫را مـی دهـد تـا زیبای ‌یهـای اطرافتـان را بهتـر ببینیـد‬ ‫دیــر وقــت کار کنــد یــا بــا بهان ‌ههــای دیگــر ســع ‌ی در‬ ‫کــه شــب گذشــته رفتــه و اینکــه چقــدر غــذا ‌ی آنجــا‬ ‫بهــم زدن قــرار م ‌یکنــد و یــا اینکــه قــرار بــا شــما را‬ ‫بـد بـوده و چـه و چـه م ‌یکنـد‪ .‬او همیشـه م ‌یخواهـد‬ ‫و در کنــار او احســاس خوبــی‌ داشــته باشــید‪.‬‬ ‫فرامـوش م ‌یکنـد‪ .‬گاهـی بـرای همـه مـا پیـش میایـد‬ ‫کــه راجــع بــه خــودش صحبــت کنــد و هنگامــی کــه‬ ‫‪ .۹‬تمایلی برای دیدن دوباره او ندارید‬ ‫کـه مجبـور بـه برهـم زدن قرارمـان بشـویم ولـ ‌ی افـراد‬ ‫نوبـت بـه شـما می‌رسـد او بـا بـ ‌ی میلـی بـه حرفهـای‬ ‫مسـموم همیشـه ایـن کار را انجـام مـی دهنـد‪ .‬کسـ ‌ی‬ ‫شـما گـوش مـی دهـد‪ .‬ایـن دسـته از افـراد درکـی از‬‫اگـر بـا بـ ‌ی میلـی بـه تمـاس تلفنـی او پاسـخ مـی دهید‬ ‫کـه بـرای شـما و برنامـه هایتـان احتـرام قائـل نیسـت‬ ‫اینکـه دوسـتی‌ یـک رابطـه دو طرفـه اسـت ندارنـد‪ .‬یـک‬‫و یـا از داشـتن قـرار ناهـار بـا او طفـره م ‌یرویـد‪ .‬ایـن‬ ‫دوسـت واقعـ ‌‌ی همیشـه بایـد بـرای شـما گـوش شـنوا‬‫رفتا‌رهــا بیانگــر ایــن هســتند کــه ایــن شــخص فــرد‬ ‫ارزش دوسـت ‌ی نـدارد‪.‬‬ ‫داشــته باشــد هرچنــد اگــر نتوانــد کمکــ ‌ی در رابطــه‬‫مناسـبی بـرای دوسـتی‌ نیسـت‪ .‬همـه مـا دوسـت داریـم‬ ‫بــا آ ‌ن بــه شــما بکنــد‪ .‬ایــن گونــه افــرا د همــواره‬‫وقتمـان را بـا کسـی‌ بگذرانیـم کـه در کنـارش احسـاس‬ ‫‪ .۶‬دوست ‌ی یک طرفه‬ ‫مــی خواهنــد کــه همــه چیــز حــول محــور آنهــا‬‫راحتــ ‌ی و خوشــحالی‌ داشــته باشــیم‪ .‬اگــر دوســتتان‬ ‫رابطــه دوســت ‌ی همیشــه برابــر نیســت‪ .‬همــه مــا در‬ ‫بچرخــد‪ .‬اگــر دوســت شــما تمایلــی بــه شــنیدن‬‫باعــث اضطــراب و نگرانــی در شــما مــی شــود‪ ،‬بدانیــد‬ ‫دوسـتیهای خـود منحصـر بفـرد هسـتیم‪ .‬ولـی‌ اگـر فکـر‬ ‫اتفاقــات زندگــی‌ شــما نــدارد‪ ،‬شــما در یــک رابطــه‬ ‫م ‌یکنیــد کــه شــما در حــال ســرویس دادن یکطرفــه‬ ‫کـه شـما در یـک رابطـه دوسـتی‌ سـمی هسـتید‪.‬‬ ‫هســتید‪ ،‬بایــد در رابطــه خــود تجدیــد نظــر کنیــد‪.‬‬ ‫ناســالم هســتید‪.‬‬ ‫ترجمه و بازنویسی‪ :‬سعیده رامشک‬ ‫مثــا چنــد روز رفتــار خــود را تغییــر دهیــد و از ایــن‬ ‫منبع‪RD.Com :‬‬ ‫رابطــه فاصلــه بگیریــد‪ .‬دوســت واقعــی متوجــه ایــن‬ ‫‪ .۳‬احساس محبوس شدن می‌کنید‬ ‫غیبـت خواهـد شـد و بـه سـراغ شـما م ‌‌یآیـد‪ .‬امـا اگـر‬ ‫چـرا ایـن لبـاس را پوشـیدی؟ چـرا خانـواده‌‌ات را بـرای‬‫‪11‬‬ ‫شـام دعـوت کـردی؟ چـرا هدیـه خریـدی؟‪...‬‬

‫ماایرانیهایمهماننوازمهربان‪...‬‬ ‫«چــه کنیــم کــه همانقــدر کــه مهمــان‬ ‫چنــد روز پیــش در جمــع دوســتان بحثــی در خصــوص کاریابــی مطــرح شــده بــود‬ ‫نــواز (بخوانیــد غریبــه دوســت!) هســتیم‬ ‫کـه یکـی از دوسـتان نکتـه ای را گفـت کـه مـرا بـه فکـر فـرو بـرد‪ .‬موضـوع ایـن‬ ‫همانقــدر هــم بــا هموطــن هــای خــود‬ ‫بـود کـه گروهـی از مهاجـران مثـل هنـدی هـا یـا چینـی هـا در کشـور جدیـد‬ ‫کامیونیتـی هـای منسـجمی دارنـد تـا حـدی کـه بـازار آن کشـور را بـه سـمت‬ ‫ارتبــاط خوبــی داشــته باشــیم؟»‬ ‫هـدف و خواسـته هـای خودشـان هدایـت مـی کننـد ولـی معمـولا ارتبـاط خوبـی‬ ‫بیــن ایرانیــان مهاجــر وجــود نــدارد‪ .‬بعضــی از مــا قبــل از مهاجــرت توصیــه هایــی‬‫بعــاوه مــا ایرانیــان همیشــه اهــل رقابــت بــوده ایــم و چــه بســا موفقیــت دیگــران‬ ‫مبنـی بـر عـدم ارتبـاط بـا ایرانیـان دریافـت کـرده ایـم و یـا کـم و بیـش تجربـه هـای‬‫قبـل از اینکـه باعـث خوشـحالی مـان شـود سـبب دلسـردی و یـاد آور ناکامـی هـای‬ ‫ناخـوش آینـد از ارتبـاط بـا هموطـن هـای خـود داشـته ایـم یـا در سـوپر مارکـت و‬‫خودمـان مـی شـود مخصوصـا در شـرایط پـس از مهاجـرت کـه زندگـی خـود را از نـو‬ ‫مراکـز خریـد ایرانـی هایـی رادیـده ایـم کـه بـه محـض دیـدن یـک هموطـن انگلیسـی‬‫شـروع کـرده ایـم و بـرای داشـتن حداقـل هایـی کـه در ایـران داشـتیم بسـیار عجولیم‬ ‫صحبــت مــی کننــد یــا مسیرشــان را عــوض مــی کننــد کــه رو در رو نشــوند‪.‬‬‫و بیـراه نیسـت کـه فاصلـه بیشـتری بیـن خودمـان و دوسـتانی کـه فکـر مـی کردیـم‬ ‫ولـی چـرا؟؟!!‬ ‫خیلـی صمیمـی هسـتند احسـاس کنیـم‪.‬‬ ‫بـه اعتقـاد مـن دوسـتی هـا در اولیـن قدمهـا بـر پایـه شـباهت هـای افـراد شـکل‬‫چـه کنیـم کـه همانقـدر کـه مهمـان نـواز (بخوانیـد غریبـه دوسـت!) هسـتیم همانقدر‬ ‫مـی گیـرد و هـر چـه ایـن شـباهت هـا بیشـتر باشـد ارتباطـات دوسـتانه در مراحـل‬ ‫ابتدایــی محکمتــر مــی شــود‪ .‬گــروه بســیاری از تــازه مهاجــران در ابتــدای ورود بــه‬ ‫هـم بـا هموطـن هـای خـود ارتبـاط خوبی داشـته باشـیم؟‬ ‫کشـور جدیـد شـباهت هـای زیـادی بـه هـم دارنـد‪ .‬صـرف نظـر از پیـش زمینـه هـای‬ ‫قدم اول این است که‬ ‫فرهنگـی و تحصیلـی مشـترک‪ ،‬عمومـا در شـرایط مالـی مشـابهی هسـتند و سـخت در‬ ‫جسـتجوی کار و درآمـد‪ .‬از طـرف دیگـر فقـدان خانـواده و دوسـتان و همـکاران قدیمی‬‫واقــع بیــن باشــیم‪ :‬محبــت کــردن و مــورد دوســتی و محبــت قــرار گرفتــن‬ ‫و احسـاس خـاء عاطفـی آنهـا را آمـاده مـی کنـد تـا بـه سـرعت بـا هـر گـروه در‬‫خیلـی شـیرین و لـذت بخـش اسـت ولـی انتظـار نداشـته باشـیم همـان رابطـه ای کـه‬ ‫دسترسـی آمیختـه شـوند و چـون برقـراری ارتبـاط دوسـتان بـا غیـر ایرانیـان مسـتلزم‬‫بـا خواهـر و بـرادر یـا دوسـتان قدیمـی خـود داشـته ایـم بـا دوسـتان جدیـد چنـد‬ ‫داشــتن دانــش زبــان انگلیســی قــوی مــی باشــد‪ ،‬در ابتــدا بیشــتر دوســتی هــا بــا‬ ‫ماهـه داشـته باشـیم‪.‬‬ ‫ایرانیـان شـکل مـی گیـرد‪.‬‬‫منعطــف باشــیم‪ :‬دوســتان قدیمـی کـه از دوران تحصیـل و نوجوانـی بــا شــما‬ ‫کـم کـم مهاجـران در دنیـای جدیـد جـای خودشـان را پیـدا مـی کننـد و دارای شـغل‬‫مانـده انـد خیلـی بـه شـما شـبیه هسـتند ولـی شـاید علـت اصلـی ایـن اسـت کـه‬ ‫و درآمـد و همـکاران جدیـد مـی شـوند‪ .‬خـو گرفتـن بـه شـرایط جدیـد زمـان کافـی‬‫هـر چـه کـم سـن تـر بودیـم منعطـف تـر بودیـم و ناخـودآگاه بـه دوسـتانمان شـبیه‬ ‫بـرای بـروز یکـی از خصلـت هـای شـایع ایرانیـان را فراهـم مـی کنـد‪ :‬متوقـع بـودن!‬‫مـی شـدیم ولـی بـا بالارفتـن سـن و کـم شـدن میـزان انعطـاف پذیـری بایـد صبورتـر‬ ‫کـم کـم توقـع در روابـط خـودش را نشـان مـی دهـد توقعاتـی کـه فقـط مخصـوص‬‫باشـیم و زمـان بیشـتری را در روابـط صـرف کنیـم تـا دوسـتی هـای عمیـق فرصـت‬ ‫دوسـتان ایرانـی هاسـت مثـل توقـع اینکـه شـرایط و نگرانـی هـای مـا را درک کننـد‬ ‫شـکل گیـری داشـته باشـند‪.‬‬ ‫یـا بـرای حـل مشـکلات مـا وقـت بگذارنـد یـا ‪....‬‬‫مهربـان باشـیم‪ :‬از همـان نـوع مهربانـی کـه بـا دوسـتان غیـر هموطـن داریـم‪ .‬در‬ ‫«موفقیـت هـر هموطـن‬‫شـرایطی کـه احسـاس رنجـش مـی کنیـم فکـر کنیـم کـه آیـا اگـر طـرف مقابلمـان‬ ‫مـا بخشـی از موفقیـت‬‫غیـر ایرانـی بـود بـاز هـم همیـن حـس را داشـتیم‪ .‬شـاید ناخـودآگاه توقـع بیشـتری‬‫از دوسـتان ایرانیمـان داریـم پـس بـه جـای داشـتن توقـع بیـش از حـد از دوسـتانمان‬ ‫آینـده ماسـت»‬ ‫سـعی کنیـم شـرایط آنهـا را درک کنیـم و مهربـان باشـیم‪.‬‬‫و نکتـه آخـر اینکـه فرامـوش نکنیـم کـه موفقیـت هـر هموطـن مـا بخشـی از موفقیت‬‫آینـده ماسـت پـس بـا هـم بـرای ارتقـا دانـش و آگاهـی جمعـی ایرانیـان تـاش کنیـم‬ ‫و پشـتیبان و تکیـه گاه همدیگر باشـیم‪.‬‬ ‫نگارنده‪ :‬رهتاب‬ ‫‪12‬‬

‫‪EXPERT MATHS TUITION Ltd.‬‬ ‫یادگیـری ریاضـی را بـرای شـما آسـان کـرده و بـه شـما کمـک میکنـد تـا بـه نیـروی نهفتـه خـود دسـت یابیـد‬ ‫‪Cambridge & NCEA ; Entrance Test for Tertiary, Police, Army, Navy & Defense Force ; 1-13 All years‬‬ ‫اعتماد به نفس ‪ +‬اشتیاق ‪ +‬مهارت = خردمندان تیزهوش‬ ‫محیط مثبت و حمایت کننده ‪:‬‬‫نویسنده‪ :‬سوری راد‬ ‫‪ EMT‬محیطـی مثبـت‪ ،‬حمایـت کننـده و بـا کمتریـن سـطح اسـترس را بـرای دانـش‬ ‫آمـوزان فراهـم میکنـد‪ .‬تکنولـوژی میتوانـد موجـب اختـال در یادگیـری شـود ‪ ،‬بـه‬ ‫همیـن منظـور آمـوزگاران ریاضـی مـا مسـتقیما بـا دانـش آمـوز در ارتبـاط هسـتند و‬ ‫از کامپیوتـر بـه هیـچ عنـوان در مراکـز مـا اسـتفاده نمیشـود‪.‬‬ ‫معلمان پر شور و مشتاق ‪:‬‬ ‫امـوزگارا ِن باتجربـه اموزشـگاههای «‪ »EMT‬شـور و اشـتیاق را بـه هـر جلسـه آمـوز ِش‬ ‫ریاضـی آورده و ایـن نگـرش باعـث میشـود کـه هـر دانـش آمـوز در فراگیـری ریاضـی‬ ‫بد ر خشد ‪.‬‬ ‫طراحی برنامه درسی مخصوص و ویژه هر دانش آموز‪:‬‬ ‫در تدریـ ِس خصوصـی ریاضـی‪ ،‬توجـه شـخصی و انفـرادی بـه هـر دانـش آمـوز کلیـ ِد‬ ‫موفقیـت اسـت‪ .‬بـه همیـن منظـور‪ ،‬مـا بـا یـک جلسـه ارزیابـی خصوصـی کـه فقـط‬ ‫بـا حضـور شـاگرد و آمـوزگار صـورت میپذیـرد‪ ،‬سـطح معلومـات دانـش آمـوز خـود‬ ‫را محـک زده و بـر طبـق امتحـان اولیـه در نخسـتین جلسـه میتوانیـم برنامـه ویـژه‬ ‫یادگیـری را بـرای دانـش آمـوز مـورد نظرمـان بـه فـرد ارائـه دهیـم‪ .‬در ایـن جلسـه‪،‬‬ ‫والدیـن میتواننـد بـه همـراه فرزندشـان حضـور داشـته باشـند تـا بـا سیسـتم آموزشـی‬ ‫مـا آشـنایی پیـدا کـرده و در پایـان نظـ ِر خـود را بـه آمـوزگار مربوطـه ارائـه دهنـد‬‫‪13‬‬

‫معرفى شركتهاى دانش بنيان‬ ‫موسسه همفکری نواندیشان آشنا (مهنا) یک موسسه خصوصی برای ارائه خدمات به صاحبان دانش فنی و سرمایه گذار در همه ی حوزه های علمی است‪.‬‬‫مهنـا علاقمنـد بـه دوسـتی بـا همـه ایرانیـان بـه خصـوص در حـوزه هـای علمـی‪ ،‬فنـاوری و سـرمایه گـذاری هـای اقتصـادی بـوده و بـا اعتقـاد بـه شـعار « ایرانـی‪ ،‬سـرمایه‬ ‫جهانـی» در پـی اسـتفاده از توانمنـدی هـای بـی همتـای هموطنـان در اقصـی نقـاط جهـان بـرای پیشـرفت و آبادانـی دنیـا ِی ایرانـی هـا مـی باشـد‪.‬‬‫شـما در سـفر بعـدی خـود بـه ایـران م­یتوانیـد از خدمـات خاصـی برخـور شـوید‪ .‬بـرای اطـاع از ایـن خدمـات‪ ،‬فـرم موجـود را تکمیـل و بـه ایمیـل زیـر ارسـال نمائیـد‪ ،‬و یـا‬ ‫بـا نماینـده مهنـا در نیوزیلنـد تمـاس بگیریـد‪.‬‬ ‫دكتر مژده اولاد‬ ‫‪ -‬نام و نام خانوادگی‬‫‪[email protected]‬‬ ‫‪ -‬ایمیل‬ ‫‪ -‬کشور‬ ‫‪0064278144553‬‬ ‫‪ -‬تحصیلات‬ ‫‪www.mahnaa.com‬‬ ‫‪ -‬رشته و تخصص‬ ‫‪ -‬تاریخ سفر به ایران‬ ‫‪ -‬علاقمند به دریافت چه خدماتی هستید؟‬ ‫‪ -‬شناخت از مجموعه های علمی در ایران‬ ‫‪ -‬برگزاری جلسات با متخصصین در زمینه کاری شما‬ ‫‪ -‬معرفی طرح یا پروژه شما به متقاضیان‬ ‫‪ -‬معرفی شما به کارفرمایان در ایران‬

‫‪Hygienz cleaning services‬‬ ‫‪www.persianbahaimedia.org‬‬‫بــا ارایــه خدمــات تمیــزکاری و ســرویس‬ ‫‪[email protected]‬‬‫بهداشـتی بـرای دفاتر‪ ،‬رسـتوران هـا‪ ،‬مکانهای‬ ‫‪[email protected]‬‬‫تجـاری و مسـکونی بـا بالاتریـن اسـتاندارد و‬ ‫قیمـت رقابتـی در خدمـت شماسـت‪.‬‬ ‫تعداد محدودی فرانچایز با شرایط‬ ‫عالی به فروش میرسد‪.‬‬ ‫تماس با ما‪:‬‬ ‫‪www.hygienz.co.nz‬‬ ‫‪[email protected]‬‬ ‫‪0800 589 011‬‬ ‫‪Landscape Auto Services‬‬ ‫‪09-638 9729‬‬ ‫‪WWW.landscapeautoservices.co.nz‬‬ ‫‪925 MT EDEN ROAD MT EDEN,Auckland 1021‬‬‫‪ ‬‬







Nothing beats experience.\" FULL RENOVATIONS, BATHROOMS , KITCHENS ,TILING, PAINTING AND GENERAL MAINTENANCE \" Your home next? Properties sold and/or marketed by Elizabeth & Hamid 2013 - 2014 Elizabeth &Hamid Elizabeth Khosravi & Hamid Farid 021 066 6296 09 533 8250 | [email protected] Pakuranga 09 572 0203 | barfoot.co.nz

‫با مدیریت دکتر سیروس احمدی‬ ‫‪Dr Sirous Ahmadi‬‬ ‫عضو رسمی سازمان ‪ MARA‬استرالیا و ‪ IAA‬نیوزلند‬ ‫)‪PhD(University of Sydney‬‬‫مـشـاور و راهـنــمـای شـما جـهـت اخـــذ‬ ‫‪Australia & New Zealand‬‬‫ویـزاهای مـهـارتی‪ ،‬تـجـاری‪ ،‬خـانـوادگـی‬ ‫‪Registered Migration Agent‬‬‫و دهها ویزای دیگر از استرالیا و نیوزلند‬ ‫)‪(MARN: 0854826) (IAA: 201200092‬‬‫در انتـظار سرنـوشت نبـاشید‪ ،‬آن را رقـم زنیـد‬‫‪Address: Suite 708, Level 7‬‬ ‫‪Phone:+61 2 9659 1694‬‬ ‫تلفن دفتر ویزایاب در تهران‬ ‫شرکت خدمات مهاجرتی‬‫‪1A5d9d-1r7e5ssC:hSuurcitheS1tr0ee&t 11‬‬ ‫)‪MPhoboinlee::++661141209067509419069(V4iber‬‬ ‫ت‪۱‬ل‪۵‬فن‪۸‬د‪۸‬ف‪۵‬تر‪۷‬و‪۸‬یزا‪۸‬یا‪-‬ب‪۱‬د‪۲‬ر‪۰‬تهران‪021- 88758851‬‬‫‪PLaervreaml 3a,tt4a8NGSWeo2r1g5e0 St‬‬ ‫)‪EMmoabil:ilien:[email protected] (Viber‬‬‫)‪A(PAPauaurrsrastrmtraaratmatlailaWiaaetsttfaieldNShSoWppin2g C1en5tr0e‬‬ ‫‪Email: [email protected]‬‬ ‫تلفن مستقیم از ایران به دفتر‬ ‫تلسفیندنمیسباتقهیزمیانزهایترلافننبهدادخفلتریسیدنی‬ ‫ب‪۵۱‬ا‪۵۹‬هز‪۹۹‬ی‪۲‬ن‪۴۰‬ه‪۸‬تل‪۲۷‬ف‪۸۱‬ن‪-۸‬دا‪۱‬خ‪۸‬ل‪۰۲‬ی‪021 -‬‬


Like this book? You can publish your book online for free in a few minutes!
Create your own flipbook