در جستجوی مفهوم زندگی پهلوان زندگی رضا رودکی او پهلوانی اســت که توانســته زندگی آدم یدر عالم خاکی نم یآید به دست را با قلبش معنا ببخشــد .وقتی نگاه شما به عالم یدیگر بباید ساخت وز نو آدمی زندگی ریشه در اندیش های با شکوه و زیبا داشته باشد حاصل آن قهرمانی م یشود که میتواند جهان را در لحظ های بر ســکوی افکارش قرار دهد. ۱۰۱
معماری زندگی علی سوداگران به نظر من زندگی ،زنده بودنی است که با افکار ما معنا م ییابد. معمار معنای زندگی او معماری است که با زنده بودنش به زندگی معنا داده اســت .خطوط افکارش از پشت عینکی از بودن رنگی را دارد که شــاید در تمام هفت آسمان هستی نتوان معنایی برای آن جست ،جز خلوص پاک انسانی غرق در زیبایهای معمارانهای از جنس خودش. ۱۰۲
در جستجوی مفهوم زندگی هاتف ملکشاهی زندگی بســتری اســت برای طی مراحل ابتدایی برای رسیدن به کمال، همین طور که جنین به رحم مادر نیاز دارد مــا هم به زندگی روی زمین نیاز داریم. سازگر ساز زندگی او یک ســازنده و نوازندهی س هتار است .زیبای یهای جهانش را به تکههای چوب م یبخشــد و از اتصال ســیمهای زندگی صدایی م یسازد که بیشتر شبیه بهیک معجزه است. معجــزهای از لحظهای کــه علوم و ریاضات و هنر و تاریــخ همه و همه در ســازی قــرار میگیرند کــه لحظ های به زندگی معنا بدهند. ۱۰۳
معماری زندگی طراح لباس زیبای زندگی کریم فیضی او هنرمندی اســت که لبــاس زندگی زندگی همه چیز اســت ولــی هیچ .همه را از درخشــش الماس در آغاز اولین بهار چیز است از هیچ. انسانیت ساخته اســت .نم یدانم او گوهر بــودن را در کدام جغرافیای انســانی یافته اســت یا پارچ هی لباس زندگی را با کدام نــگاه جدا کرده اســت ،ولی مهــر به جان آدمی را خوب م یدوزد تا انســانی زیباتر باشیم. ۱۰۴
در جستجوی مفهوم زندگی منیره دشتی اردکانی زندگی یعنی کودکانه زیســتن .و از اتفاقات به ظاهر تکــراری مثل کودکان هر لحظه تازه شــدن ،کشف کردن و کسب تجرب ههای جدید .و این یعنی لمس لحظاتی که در آن زندگی در حال اتفاق افتادن است. هنرمند کودکانههای زندگی او هنرمندی اســت که میداند مــا به اصطلاح آدم بزر گها همان کودکان دیروز هســتیم و برای بزرگ شــدن لحظ هها را فراموش کردیم و یادمان رفت که کودکانه زیستن برای تازه شدن و کشف کردن چقدر زیباست و او توانسته همچنان خودش را کشف کند و هنرمندانه زندگی کند. ۱۰۵
معماری زندگی عباد کرمی زندگــی همان لحظهای اســت کــه میبینی، بو میکنی ،م یچشــی و لمــس میکنی و گوش میدهی ،زندگی حواس پنجگانه است. زندگی ،لحظهای است که حس میکنی و همان لحظه ،زندگی در کنار تو ایستاده و زندگی ،رفیق لحظ ههایت است. همه چیز در زندگی وجود دارد شیرینی ،تلخی ،شوری ،ترشی. زندگی ،خود تو هستی زندگی ،همین لحظه است. نقاش حس بودن در زندگی او هنرمندی اســت کــه معنای بودن را در کارهایــش حــس م یکنید .رنگ و افکارش با هم جادویی م یســازد که حواس پنچگان هی جهان شــما لحظ های خاموش میشود تا طعمیجدید از تفکر در زندگــی را لمس کند ،تــا ببینید هنر میتواند بهانهای شود برای بودن. ۱۰۶
در جستجوی مفهوم زندگی ثمانه امیری زندگــی مجموع های از زشــتیها و زیباییها اســت که ما با اعمالمان به آنها معنا م یبخشــیم ،مجموعهای از بایدها و نبایدهــا با کلی آزمون و خطا که مســیر ما را بــا انتخابهایمان همــوار میکند و یــا باعث درجــا زدن و عقب ماندگی م یشود ،و هر چیزی در زندگی حاصل انتخا بها اســت .در یک جمله زندگی حاصل تفکرات و انتخابهای ما است. هنرمند انتخابهای زندگی او هنرمندی اســت که زندگی را با هنرش انتخاب کرده است .خوب یا بد ،زشت یا زیبا، نقشهای زندگی را خوب م یشناســد و برای هنرش از زندگی تعریف ســاخته است .اگر اهل تفکر باشید روی صحنهی نمایش زندگی میایستید و با افکار و هنر او زندگی را دوباره فریــاد میزنیــد و خودتان به پــژواک صدای خودتان گوش میدهیــد که میگوید زندگی زیباست... ۱۰۷
معماری زندگی میلاد تقوی زندگــی عبــارت اســت از ه ماندیشــی و ه مزیســتی مســالمت آمیز همراه با عشــق و محبت .کهیکــی از عوامل و موارد مهم حیات همین عشــق و محبت است ،سر منشا حیات است .و حاصل این هماندیشی و ه مزیســتی حتماً و م یبایستی انســان را به تعالی و رشــد فکری و ذهنی ،اخلاقی ،اجتماعی و سیاسی بکشاند و انسانیت انسان باید بیدار شود و غیر از این زندگی بجز زیست چیز دیگری نیست. معلمی با آواز زندگی او هنرمندی است که زبان دل را به آسمان زندگی راه داده اســت تا فرصتی شود برای بهتر بودن .آوازش ماننــد اوج گرفتن پرســتوی مهاجری اســت که اولین پــروازش را با یک نفس عمیق آغاز کرده اســت و به سوی زندگی پرواز م یکند تا خود خالق مسیری باشد که در آن اوج گرفته است. ۱۰۸
فرهاد حسن زاده اگــر کوتــاه و مختصــر نویسندهی قلم زیبای زندگی بخواهــم بگوییــم این اســت: زندگــی یک توفیــق اجباری او میتواند کلمات را در لشکری از خوبی و تفکر میان وجود انســانی است. آگاه تکان دهد و دوباره معنا ببخشــد و اگــر زندگی توفیقی اجباری باشــد در کنار انســان هایی ماننــد او نام آن میشود یک توفیق اجباری خوب. ۱۰۹
معماری زندگی پژمان رحیمیزاده زندگی فرصتی ناخواســته اســت بین هنرمند تصویرهایی از بودن یا نبودن زندگی بودن و نبــودن! میتوانی هر جور که دلت خواست از آن استفاده کنی (تا اینجا عالی اوهنرمنــدی اســت از نقــش زندگــی. اســت!) .اما این فرصت فقــط یک بار در افــکارش و تصاویــر خلــق شــده از او ابدیت برایت اتفاق میافتد( .اینجاست که بــه رنــگ نمای شنامــ هی هملــت اثــر شکســپیر اســت .و شــای د باید مواظب باشی ). بــودن یــا نبــودن :مســئله ایــن اســت و از اینجاســت که زندگی م یشــود آیــا شایســتهتر آن اســت کــه بــه تیــر و یک اضطراب ابدی برای رضایت خودت تازیانــ ٔه تقدیــ ِر جفاپیشــه تــن در دهیــم، یــا اینکــه ســاز و بــرگ نبــرد برداشــته، و دیگران تا وقت مردن. بــه جنــگ مشــکلات فــراوان رویــم تــا آن دشــوار یها را از میــان برداریــم؟ مردن ،آســودن -سرانجام همین است و بس ؟ و در این خــواب دریابیم که رن جها و هزاران زجــری که این تن خاکی م یکشــد ،به پایان آمده... ۱۱۰
در جستجوی مفهوم زندگی معمار مقصد سفر زندگی او معماری اســت که میداند مقصد مهم نیست و در سفر معماری زندگی خود با قطار هنر و زیبایی در کارهایش ،حرکتی به ســوی جهــان درون و بیرون دارد .برای مقصدی که تنها حرکت بهسوی آن مهم است. فرهاد میرزایی از نظر من زندگی یک سفر است و بدون آنکه مقصد آن مهم باشد. ۱۱۱
معماری زندگی سهراب صداقت لاریجانی معمار سیاه و سفیدهای زندگی شاید زندگی ســیاه باشد شاید سفید اما او معماری اســت که با زبان خودش از زندگــی صحبــت م یکنــد .تلــخ یا شیرین فرقی ندارد اما او توانسته از سیاه زندگی میتواند فهم نفهمید نها باشــد ،به و ســفیدهای زندگی تصویــری رنگی سبکی یک خیال و جهان همچون ضرب تیشه بسازد. باشد که تو را با واقعیت یکی میکند .زندگی یعنــی دیدت به خودت ،زمانــی که بدانی که هســتی و برای چه زنــدهای .آن زمان اســت کســی که زندگی را در بــرگ درخت و که تازه م یفهمیزندگی چیســت .خیلی از ما ســبزی میبیند ،توانسته به درک ذات طبیعت آد مها پا به این کره خاکی میگذاریم و بدون برســد ،چرا؟ چون ذات زندگی سبزی است. آنکه ذرهای خودمان را کشف کنیم م یرویم .برای همین میگویم نمیشود توصیفش کرد. این افراد چیــزی از زندگی نمیفهمند ،چون ساده است ولی پیچیده است .کسی موفق است در واقع اول خودشان را پیدا نکردهاند .زندگی که بتوانــد ریتم زندگی خودش را به دســت میتواند یک کتاب تازه باشــد ،کتابی که تو بگیرد و همچون ماهی بر موج سوار شود. ورقــش م یزنی تمامش م یکنــی بدون آنکه مکث کنی ،تردید کنی ،تا زمانی که تردیدی باشد زندگی هســت .چون آن موقع است که تو دوباره بــه خودت اجازه م یدهی صفح های را کــه از آن گذشــتی دوبــاره بازبینی کنی و اینبار به مفهوم واقع یاش پی ببری. ۱۱۲
در جستجوی مفهوم زندگی احمدرضا کشتکار قلاتی معمار زمان های زندگی او معماری اســت که از برش زمان خــودش برای یــک معمــاری خوب اســتفاده م یکند .و رد افــکارش را بر هستی میتواند پایان ما ،پایان دستاورد و پایان زمینه هســتی تکرار م یکند تا زندگی نام ما نباشد: حقیقی را به زندگی پیوند زند. «خرم آن کس که نامش به نکویی ببرند» زندگی برشــی اســت از زمان کــه زمان هر انســان بخشی از هستی است و بنابراین ندارد: بازه زندگی ما هم بخشــی از هســتی بی پایان اســت .اما آ نچه با کارمان ،اثرمــان و ناممان «نه ز خاکم نه ز آبم نه از این اهل زمانم» میآفرینیم به ما و هستی ما معنا میبخشد و این هــم زمان حال اســت ،هم گذشــته و هم معناست که هدف خلقت را روشن میکند: آینده: دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ «ســعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ، دانی که پس از عمر چه ماند باقی نیست در میان این و آن ،فرصت شمار امروز را» مهر است و محبت است و باقی همه هیچ . برشــی از زمان که به هرکــس هدیه داده شــده تا در این برش سیر کند و دس تآوردی بیافریند؛ هم برای خویش و هم برای دیگری: «نصیب از عمر دنیا ،نقد وقت است مباش ای هوشمند از بینصیبان» در این فرایند اثری بــر مکان یا فرامکان، زمان یا فرازمان بر جا گذارد .مسیری است که اگرچه آغاز و پایانی دارد اما بسته به اثرمان بر ۱۱۳
معماری زندگی کامبیز صبری هنرمندی از جنس تجربهی هنر زیستن او هنرمندی اســت که زندگی را در فرم و رنــگ هنرش به تمــام جغرافیای این کره خاکــی هدیــه داده اســت .او هنــر را خلق م یکند تا خالــق جهانی باشــد که حقیقت زندگی است. زندگی یک تجربه است که به نحوی آغاز میان کسانی که درصدشان از همه بیشتر است میشود و چون بچه ناتوان است چیزهایی را در تعدادی هســتند که پل هها را طــی میکنند اما سالهای اول تجربه م یکند که به طور مستقیم ناشــاد یا لااقل اوقات زیــادی از زمان زندگی به نحــوه بودن پــدر و مادر و خانــوادهاش و شان ناشاد هستند .و آد مهای اندکی هم هستند محیطش برمیگردد .این اطلاعات و تجربهای که توانشــان اجازه نمیدهد کــه ادامه دهند یا که برایــش به دســت میآید تعییــن م یکند انتخابشــان این اســت که اصل ًا ادامه ندهند و کــه در ادامه زندگیاش چــه برخوردی با هر نم یتواننــد با زندگی کنــار بیایند .افرادی هم پدیده و تجربهای داشــته باشد .مهارتهایش ،هســتند کــه در مرحله انتخــاب جدیدی قرار و نحوه ارتباط برقرار کــردن با اجزاء زندگی م یگیرنــد و جایــگاه جدیــدی کــه زندگی را هــم تحت تأثیــر همین تجرب ههــای دوران تاز های برای ایشــان است .و شاید بتوانند مدل کودکی ب هدســت م یآورد .بعد شروع میکند جدیدی از بودن را تجربه کنند .اگر که موفق به بیــان نارضایتیهایش از زندگی بر اســاس شــوند که با اختیار خودشــان شروع جدیدی برخوردهــا و آنچــه دارد ،و گلهمندی .در راه داشته باشند یک انقلاب در سلسله آن خاندان ایــن گلهمند یها و این تلا شها بســیاری از ما و کسانی که به آن آدم متصل میشوند خواهد پل ههــا را شــادمانه صعود م یکنیــم و در این ۱۱۴
در جستجوی مفهوم زندگی بود و زندگیهای بعدی را نیزتحت تأثیر قرار آمــده در زندگیام را تجربــه کردم.و بعد راه هنــر را انتخاب کــردم ،راهی کــه در خانه ما خواهند داد. بــه هر حال این تجربه کــه نامش زندگی قبلا طی نشــده بود و هر روز بیشتر مشعوف و است جایی فرصتی برای انتخاب به ما م یدهد حیران شــدم از این راه زیبا و خیلی خوشحالم کــه چیزهای جدیدی را تجربــه کنیم راههای که تجرب هی زندگی من این گونه طی شــده و جدیدی را تجربه کنیم ،مهر و عشق را با زبان هنوز هم ،هر روز شگفتی های جدیدی در آن دیگری تجربه کنیم و بــا فرزندانمان به طریق به وجود میآید. دیگری جز آنکه به ما آموزش داده شــده در دوران کودکــی ،رفتار کنیم و آنها را به همان نســبت در معرض زندگ یهای آزادتر و شادتر قرار دهیم. من دوســت دارم در آخر بــه انتخا بهای شــخصی خودم اشــاره کنم ،در خانوادهای با جمعیت زیاد بهعنوان آخرین بچه زاده شدم و ناخواســته تحت تأثیر بسیاری از فشارهایی که نه تنها از ســوی خانواده بلکه از سمت جامعه قرار گرفتم .به همان نسبت زیباییها و ظرایف آن پــدر و مــادر و طبیعتی کــه در آن بزرگ شــدم را دریافت کردم .اما به نحو سنگینی در ســنین بالاتر درگیر موضوع نارضایتی از آنچه که در زندگی داشــتم شــدم و انتخاب کردم که مدل جدیــدی در زندگ یام به وجود بیاید و پای آن ایســتادم .در این میان افسردگیهای شــدید ،غ مهــای بــزرگ و همچنین شــور و شــعف و هیجــان از اتفاقات جدیــد به وجود ۱۱۵
معماری زندگی دنیل صدیق درمانگر جهان درون زندگی اویک روانشناس اســت ،مردی که به شما کمک م یکند تا جهان درون خودتان را بهتــر وبیشــتر درک کنیــد و زندگی را برای یک انسان خوب بودن فتح کنید. من خودم شــاید از ســن ســیزده ،چهارده ما در این دنیا بــرای ما پیش میآید .حالا اگر ســالگی این ســوال را همیشــه داشــتم و در عمیقتر بخواهی مسئله م یشود اینکه ما چطور شــعرهایی که در آن دوران داشــتم همیشــه نوری هســتیم که از کهکشــانها توسط رحم زندگی را زیر ســوال بردم و در طول زندگی مادر بــه دنیا میآییم و شــرایطی کــه در آن همیشه توجهم به این بوده که زندگی چیست .هستیم را چگونه مدیریت میکنیم این م یشود الان میبینم همان چیزی که از اول بوده تغییر زندگیکردن ما .بودن ما زندگی ما است. نکرده و این اســت که زندگــی مجموع تمام اتفاقاتی اســت که در طول بودن ما در زندگی اتفاق میافتد و نحوهای که ما در زندگی بالا و پایین میرویم این میشود زندگی ما. ای نطور تصور کن کــه آمد و رفت ما در دنیا مثل بودن در یک رودخانه باشــد زندگی م یشود موقعیت هایی که در مسیر آب داریم طی م یکنیم ،بالا و پایین رفتنها ،کج و راست شد نها ،تغییر مســیر داد نها .زندگی میشود کلیات اتفاقاتی که در مســیر ما از آمد تا رفت ۱۱۶
در جستجوی مفهوم زندگی محسن حائری فرد در محضر بزرگی نشسته بودیم و این بزرگ داشت به ما آموزش میداد ،از من پرسید ببینم تو یک آدم با خدا م یشناســی به ما معرفی کن .من قدری فکر کردم و گفتم خدا که با همه ما هســت ولی من نم یدانم کســی هم میتواند با خدا باشــد و تأیید کرد و گفت این هم تو اینجا کاسبی کردی و به جیب زدی .ما همه مخلوق این خالق هستیم. آوازه سرای زندگی او نمون های کمیاب از انسا نهایی است که زندگی را معنا میبخشند .و اولین اتصال فکر من با او زمانی بود که داشــت در گوش های با زبان خودش ترانهای میخواند و ساز میزد. انگار لحظ های هیچ چیز در این دتیا زیاد مهم نبود. ۱۱۷
معماری زندگی نگار توان نویسندهی صدای زندگی او هنرمنــدی اســت کــه صــدای درون افــکارش را بــه کاغــذ پــر نور زندگی دعوت کرده اســت .او گاهی از شــکوههای دل میگویــد گاهی از شــیرینی کیک آلبالو و گاهی کلمات را در کنار هم می دوزد و چهلتیکهای م یســازد از زیبا یهــای زندگــی و با صدایش این زیبایی را فریاد می زند. زندگی نگاههای موج دار ممتد چشمهای تو بود در هیاهوی دست و پنجه نرم کردن با روزگار. در اضطراب و کشمکش راه رفت نهای بیچرا از هال تا پذیرایی. این زندگی بود که وسط زندگی میچرخید و هیاهو به پا میکرد، گاهی راه نفسمان را میگرفت اما باز عشق پا در میانی م یکرد. زندگی گوشی بی جانی به دور گردن بود برای شنیدن صدای قلبهای پرتکرار. زندگی چمدانی بود پر از سوغاتیهای دریا، پر از عشق، ۱۱۸
در جستجوی مفهوم زندگی پر از شعر، پر از نگرانی برای لبخندهای رنگ باختهی روزهای پیش ر و و من زندگی را جلوی چشمانم میدیدم که راه می رود گاهی مینشیند گاهی میرقصد و گاهی ب یرحمانه م یمیرد. من زندگی را دوست دارم او نیز مرا. همدیگر را بهجز زندگی صدا میزنیم. زندگی آشپز ماهری بود که سبک آشپزیاش را هیچ کجا ثبت نکرده ،طعم ترش زرشک بود مخفی در تمام سلولهای غذا و من با کاهوهای از وسط نصف شده به زندگی م یخندیدم. زندگی پشت بام بلند خانه بود وقتی دستانم را نیمه شب به بالا فرامی خواند و من هراس از تاریکی و بلندی زندگی را رها م یکردم. من عاشق زندگی هستم و زندگی عاشق من. صدای قهقههی خندههای طولانی زندگی را لحظه ای آسوده م یگذاشت. گاهی آشتی با تکنولوژی زندگی را مشغول میکرد تا با پرینتر امتحانش را خوب پس دهد. همه چیز زندگی خوب بو د زندگی میخندید و من در خندههایش خودم را گم می کرد م زندگی من لاب هلای کتابها نفس میکشد و روزی در همین کتا بها جای گ لهای کتاب نقش می بندد و من همیشه عاشق زندگی میمانم. ۱۱۹
معماری زندگی معمار کیفیت زندگی میترا صابونچی او معماری است که آهنگ زندگی بــا توجه بــه اینکه تــز دکتری مــن کیفیت را م یشناســد و با ن تهای تفکر وعقل زندگی در فضاهای مســکونی اســت من این را سخن میگوید ،و جهان معماران های از بر اســاس شــاخصهای کیفیت زندگی پاســخ م یدهم و در نهایت اگر بخواهم جم عبندی کنم زندگی میبیند و بیان میکند. زندگی شــامل هر دو اینها هســت ،یک انسان در زندگــی هم بایــد از رفاه مــادی برخوردار باشــد و هم از شــاخص ههای کیفیــت ذهنی که احســاس رضایت و خوشــبختی کند و در افراد فرق م یکند که بین ایــن دو کفه کدام یکی به دیگری به اصطلاح برتری داشته باشد. ۱۲۰
در جستجوی مفهوم زندگی گلناز طلایی زندگی شانسی است که به ما داده شده ، که ببینیم تجربه کنیم و بفهمیم. و هر قدم یکــه برم یداریم باید در راســتای درست دیدن، درست تجربه کردن و درست فهمیدن باشد. هنرمند جستجوگر هنر زندگی او هنرمندی است کهیاد م یگیرد درست ببیند ،درســت تجربه کند و درست بفهمد و از لحظههای کوتاه زندگی معنای زندگی را خلق کند. ۱۲۱
افشین ز ینوری هنرمند خاطرههای زندگی زندگی زیباست ای زیبا پسند، صــدای او خاطره م یســازد .او زیبهاندیشان به زیبایی رسند. هنرمندی اســت که در تنوع هنرهای گوناگون توانسته هویت خودش در صــدا و تصویر را تبدیــل به خاطره کنــد .ب هطوری که هم هی آنهایی که او را م یشناســند از او خاطره داشته باشند. ۱۲۲
در جستجوی مفهوم زندگی ایمان کوشکی به نظر من زندگی حرکت از مشــکل به مشــکل دیگر اســت ،یعنی چه؟ یعنی ما از مشــکل بیرون م یآییم و فکر م یکنیم که آن را برطرف کردهایم ،ولی وارد یک مشکل دیگر م یشویم. آد مهایی خوب زندگی م یکنند که راه حل مشکلات را بلدند و خوب میتوانند با مشکلاتشان کنار بیاید و از آنها لذت ببرند .مشــکل در اینجا به معنای رنج نیست ،مشکل میتواند هر چیزی باشــد ،میتواند هر چالشی باشــد و همه آدمها روی کره زمین با این چالش مواجهاند و درگیر مشکلات مختلفی هستند .آنهایی خوب بلدند زندگی کنند که اتفاقاً راه حل بهتری دارند ،بلدند مشــکلات را بپذیرند و در جهت حل آن تلاش کنند .فکر کنم اگر آد مها این را بپذیرند خیلی رضایتمند یشان درزندگی بالا میرود و زندگی بهتری را تجربه م یکند. معمار چالشهای زندگی او معماری اســت که معماری را با زبان روزگار امروز ســخن میگوید و با تمام دانشی که از معماری و زندگی دارد همچنــان یــاد میگیــرد و یــاد م یدهد تا بــه راه حل معمای معماری زندگی دست پیدا کند. ۱۲۳
معماری زندگی رضا عماد مدرسی زندگی خوب دیدن اســت ،خوب همه چیز هنرمند ماندگار مهر زندگی را نگاه کنیــم و ببینیم .به قول خانــم دکتر ژاله او هنرمنــدی اســت کــه توانســته اصفهانی م یفرماید: تجرب هی زیســتی خود یــا همان زندگی زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست را در گســترهی ماجرایی به نام هنر معنا هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود ببخشــد و در صحنهی بازی زندگی مهر صحنه پیوسته ب هجاست را بارها تکرار کند. خرم آن نغمه که مردم بسپارند ب هیاد. این خیلی مهم است خرم آن نغمه که مردم بســپارند ب هیاد .ماندگاری ما اثری اســت که از خودمــان ب هجا میگذاریــم ،خیلی ها میآیند و م یروند زندگی م یکنند ،بدون آنکه مفهوم آن را فهمیده باشد. ۱۲۴
در جستجوی مفهوم زندگی بیژن صفدری زندگی یک صحنه تئاتر اســت که هرکس نقش خودش را بازی م یکند .هر کس که بیشتر خودش باشــد نقش طبیعیتری را بازی خواهد کــرد .زندگی به نظر من دوره محدودی اســت که عمر نام دارد .از این عمری که ما انســان ها زندهایم و زندگی میکنیم ،تنها چیزی که باقی خواهد ماند و باید برای آن تلاش کنیم مهربانی است. هنرمندی خالق قلم مهربانی زندگی او هنرمنــدی اســت از جهــان تنوع هنرها .خــوب زندگــی م یکند ،خوب فکــر م یکند ،خوب ســخن میگوید و جهانش را با کلماتش و نگاهش بر روی کاغذ زندگی مینویسد. ۱۲۵
معماری زندگی حسن محدثی گیلوایی جامعهشناس زندگی او یــک متفکر و تحلیلگــر زندگی است .افکارش چیدمان یک کتابخان هی دقیــق را دارد .او انســانی اســت که اگر بــه تفکر ،فلســفه ،هنر و جامع هشناســی علاقه داشــته باشــید افکار او برای شما چالشبرانگیز خواهد شد. این پرســش دشــواری است که از من پرسیده شده است .من پاســخ خودم را به این پرسش م یدهم ،ب یآنکه آن را جوابی مناســب برای دیگران تل ّقی کنم پاســخی که از جهان زندهگ یام میآید ،نه از خواندهها و شنیدهها و فلسف هبافیهایم. زندگیکردن دلیل نمیخواهد ،بهانه میخواهد .من بهان ههای بســیاری برای آن دارم :سیگار کشــیدن با «صادق» یا «رســول» ،قدم زدن زیر برف و باران ،نشســتن در تاریکی و سرکشــیدن قهوهی ترک ،چپیدن زیر لحاف و خواندن رمان یا هر متن دلخواه ،مزمزه کردن انبوه خاطرات خوشآیند زندگی ،نشســتن پای صحبت مادر و ســراپا گوش شــدن (که این را دیگر ندارم)، صحبت کردن تلفنی با «محمدباقر» ،قدم زدن در چشمانداز برگریز پاییز ،خیره شدن. آه خیره شــدن ،بزرگترین بهان هی زندگی من اســت .همین یکی از هزار هزار بهانهی دیگر بزرگتر است .من اصل ًا دلم میخواهد تمام عم َرم در خیرهشدنی طولانی بگذرد .چقدر به جادهها خیره شدهام :از تهران تا کرمان و از کرمان تا تهران ،از کرمان تا جیرفت و از جیرفت تا کرمان، از تهران تا رشت و از رشت تا تهران ،از تهران تا قم و از قم تا تهران ،از اهواز تا بهبهان و از بهبهان ۱۲۶
در جستجوی مفهوم زندگی تا اهواز و . ...راننده گیج م یشــود ،نمیفهمد .نباید زندگی کرد؟! کاش میتوانستم در شب هی به من نگاه میکند که در چه کاری هستم مهآلود جادههای شمال یکه و تنها تا ابدیت به و در چه حالی هســتم .نمیداند خیره شــدهام .جاده خیره شوم .نشستن کنار دریا از غروب تا تجربــهاش را ندارد .به من چه؟ هیچ توضیحی پگاه و خیره شــدن به دریا .خیره شدن و خیره نمیدهم .چه لزومــیدارد .فکر کن دیوان های شــدن و خیره شــدن .و چه میدانی که خیره کنــارت نشســته .ی کبار در صندلــی جلویی شدن چیست؟ اتوبــوس ،مــردی زباننفهم از تهــران تا خود دوست من زندگی دلیل نمیخواهد ،بهانه کرمــان و ّراجی کرد و مزخرف گفت و مرا از م یخواهــد .برای مــن و تویی کــه در جهنم خیره شدن به جاده بازداشت .مثل کنه چسبیده زیســت میکنیم ،بهانــهی زن دگــی ،احتمال بود و ســخن میگفــت؛ آ نهــم از چیزهایی شــنیدن بوی بهشــت اســت .برای آنی که در نفرتآور .هر کاری کردم بفهمد که ســخنان جهنّم زندگی میکند امّا بوی بهشــت را -ولو او خو شآیند نیســت ،نفهمید یا نمیخواست برای لحظ های -شنیده اســت ،بزرگترین بهانه بفهمد .شــب بســیار دردناکی بود .یک شب تکرار تجرب هی شــمیم بهشــتی است .و بهشت تمام ،فرصت خیره شــدن به جاده حرام شــد. چه میدانی چیســت بــرادر! بهشــت جایی و آه خیره شــدن بــه ماه زیــر نــور زیبایش در لحظهای اســت امن که غربتات هیچ شــود. حالیکه پاها در آب شــالیزار غوطهور است و بهشــت جهانی آشنا اســت که میتوانی خود قورباغهها ،پرشور و یکصدا آواز میخوانند؛ را لحظه به لحظه به جریان هســتی واســپاری. بهشت لحظات ب یخودی است در پای درخت در غروبی که مثل شب بهشت م یماند. کاش تعهدی به کســی و چیزی نداشــتم ســیبی و در زیر وزش نسیمی ،وقتی که سیب و م یرفتم گوشــهای اختیــار م یکردم و خیره ناچیده را چیده باشــی! و چه میدانی بهشــت م یشــدم .یک سبد نان خشــک و چند بطری چیســت؟ آنکس که بویش را شنیده اندکی آب برای یک هفته خیره شــدن کافی اســت .م یشناســدش .بهشت لحظات بیخودی است محمد چه ثروتمند بــود که م یرفت در غار در پای درخت ســیبی و در زیر وزش نسیمی حرا خلــوت میگزید و خدیجــه برایش آب وقتی که ســیب ناچیده را چیده باشــی! و چه و نــان م یبرد .وقتی م یشــود خیره شــد ،چرا میدانی که بهشت چیست؟ ۱۲۷
معماری زندگی آه برادر! کاش رها م یشــدم و خیرهســر درم ییابی کــه زندگی دلیل نمیخواهد ،بهانه میگشــتم و خلوتــی میگزیــدم و یک عمر میخواهد. خیره م یشــدم .نصــر حامد ابوزیــد رفته بود کاش م یشــد یــک عمــر خیره شــوم و ژاپن تا ایزوتســو را ببیند و مشورت بگیرد اما زندگیام در خیرهشدنی طولانی به پایان برسد. ایزوتسو با خود قرار گذاشته بود کسی را نبیند .اگر زیر درخت سیب باشد و نسیمیحریرگون او خیره شده بود و خیرهگی اختیار کرده بود .بوزد و ســیب ناچیده را چیده باشم ،محشری ابوزید دســت از پا درازتر بازگشت و ایزوتسو خواهد بود. از خیرهگی ب هدر نیامد! وقتی کــه میتوانــی نان خشــکی را گاز بزنــی و چیزی بیابی و بدان خیره شــوی ،چرا نبایــد زندگی کنی! آه هنوز چیزی را نیافتهای برای خیره شدن ؟ آه هنوز نم یدانی خیره شدن یعنی چه ؟ پیشنهاد م یکنم ،مدتی به کوه بزنی تــا خیره شــدن بیاموزی .میتوانی بــه افق ُزل بزنی ،بیهوا و بیدلیلُ .زل بزن! طولانی .خیلی طولانی .هر بار طولان یتر .بگذار خیره شدن در چشمت خانه کند .خیره شدن بیاموز! آ نوقت ۱۲۸
در جستجوی مفهوم زندگی نقاش آب و رنگ زندگی او هنرمنــدی اســت کــه در جریان پرخــروش آب و رنگ جریان افکارش را میکشــد .گاهــی تصویــری از یک روز عــادی زندگــی و گاهی تصویری از جهانی که تنها با جادوی آب و رنگ خلق م یکند. داریوش مشمولی زندگی ســناریویی نانوشته است که خود آن را خلق م یکنیم. زندگی ســمفونی پنجم بتهوون است ،دارای فراز و فرود و خشــم و فریــاد و عصیان و امید و عشق و پیروزی. پیوستن به کهکشانهای عظیم و رها شدن و وارستگی. زندگــی قطعــه زیبای بــالاد اثــر فردریک شوپن است که در فیلم پیانیست موجب م یشود مرزهای کینه و نفرت و جنگ فرو بریزد و عشق و امید جایگزینش شود. زندگی طعم لحظههای طلایی است که وقتی حضور نداریم بهیادمان بی قرار باشند. ۱۲۹
معماری زندگی بتسابه مهدوی هنرمند کاشف لحظههای ساده او هنرمندی اســت که صدا و افکارش آرامش را خلق م یکنــد .و قلب پرمهرش میتواند با کلمات ذهنش ،آسمان و زمین را در یک چشــم بر هم زدن به هم اتصال دهد. زندگی کشف لحظههای ساده است ،یک است ،ما تنها نمونه روی زمین هستیم که نشان مبــارزه دائمیمثل بالا رفتن از کــوه میماند ،م یدهــد زندگی رشــد میکند تا بــه جایگاه مثل یک کاغذ ســفید که شما باید آن را برای ویژ های برسد تا جایگاههای ویژه را حفظ کند . خودتان نقاشی کنید ،زندگی یک رویای غیر زندگی تضمین کننده یک طرح اســت کسی واقعی است مثل یک آهنگ که باید خودمان که پایانی را مشخص نکرده و تنها روشهایی بســازیم یا چیزی که خودمان آن را میسازیم را به کار میگیرد که به طور اکتسابی آموخته، مثــل یافتن دلیل آفریده شــدن شــما .زندگی در واقــع زندگی رشــته ای اســت از موفقیت لحظاتی هســتند که تجربه م یکنیم و مجموعه هــا و شکســت هــا ،اکتشــافات ،معضلات، آنهاســت که زندگی را میسازند .همیشه مثل چالشها ،خســتگی ،غــم و انــدوه ،ناامیدی، یک کودک مثل یک دیوانه بخندیم ،زندگی قدردانــی ،همدلی ،صلــح ،واکن شهای ما به را ســخت نگیریم ،شــاد باشــیم ،تا میتوانیم انواع انگیزهها ،عشــق ،دوستی،از دست دادن دوســتان خوب پیدا کنیم ،از لحظههای فعلی و غیره .زندگی شــگفت انگیز است به معنای مان لذت ببریم ،غصه گذشته را نخوریم ،عشق تعاملی دائمیاست ،همیشه در حال حرکت به بورزیم ،به دیگران کمک کنیم و تا میتوانیم ســمت آینده ،و خلق اکنون است یعنی حالا. دیگران را ببخشــیم .زندگی جنبهای از هستی زندگی پذیرش اســت پذیــرش محدودیت و ۱۳۰
در جستجوی مفهوم زندگی مســئولیت های خودمان ،وجود و انتخا بهای خودمان را کنار بگذاریــم و بفهمیم که واقعا دیگر انسا نها .زندگی نه ثابت است و نه مطلق چه چیــز باعث احســاس شــاد بــودن در ما بلکه مبهم است ،آگاهی بشریت است .درک م یشــود و از تجرب هها و لحظ ههــای خودمان جهان اســت ،غم ،مرگ ،رنج و نابودی همین قدردانی کنیم .پیدا کردن معنا در زندگی کار طور شــادی و خلاقیت است .زندگی در حال سختی نیست ،اما ســختتر از آن داشتن یک پیدا کردن یک علت برای زنده ماندن است نه زندگی بی حس روزمره و یکنواخت است. دلیلی برای مردن. به طور کلی زندگی زیبا اســت ،زودگذر است ،عشق و نفرت است .برای بعضی زندگی خداســت پس همه مــا فرزندان او هســتیم ،با وجود اینکه ریشــههای زمین هســتیم .هدف واقعی زندگی شــاد بودن اســت هرچه بیشتر به خوشــحالی دیگــران توجه کنیم احســاس خوبتری درون ما ایجاد م یشــود .حس محبت بــه دیگران خود به خود ذهن را آماده م یکند و آرام م یکند و ترس و ناامیدی از شــما دور م یشــود و این احساس به شما قدرت میدهد با هرگونه موانعی که با آن روبهرو م یشــویم مقابلــه میکنــد و این منشــا اصلــی موفقیت در زندگــی هســت .چون ما تنهــا موجودات روی زمین نیســتیم .هدف از زندگی آگاهانه و عاشــقانه زیســتن در لحظه اســت ،بی پروا عشــق ورزیدن ،همیشــه آموختن و بــه دنبال ماجراجویی و گســترش صلــح و مهربانی در تمام طول مســیر زندگی است .باید تر سهای ۱۳۱
معماری زندگی نقاش خطوط خاکستری زندگی او هنرمنــدی اســت کــه در کارهایــش هم میتوانیــد تعریف او از زندگــی را ببینید .لحظهای ســیاه م یشــود و لحظــهای ســفید .اما این هنرمند در تمام ســیاه و ســفیدهایش حر فهــای پیچیــده خــود را بیــان م یکند. عصمت روزبیانی زندگی آ نقدر پیچیده است که نمیشود تعریفش کنید ،فقط میتوانم بگویم مثل یین و یانگ ســیاه و سفید اســت ،یک لحظه بودن یک لحظه نبودن. هیچ چیز مطلقی نیست. ۱۳۲
در جستجوی مفهوم زندگی سهیل شیخ الاسلامی زندگی چیســت ،درد است به تعبیر نگاهی عمیق .جن گها ،جدایی ها ،نامردم یها و کلی ... هاکه در دل آدم یاســت .زندگی چیست ،لذت است به تعبیر نگاهی کودکانه .ها کردن دستانی در سرما ،بوی کتابی نو ،نیامدن معلم در زنگ آخر ،بوی پرتقال تازه ،همین قدر دردناک همین قدر لذت بخش .زندگی زیباســت چه دردش چه لذتش .زندگی آخرین بوســه دلبر اســت در هنگام مرگ همآ نقدر شیرین همآ نقدر دردناک. شاعر جوان زندگی او شاعری است که توانسته افکار بزرگ خــود در جغرافیــای محدود زندگــی را در مرز عشــق و جنون بر روی کاغذ قلبش بیاورد. ۱۳۳
معماری زندگی مصطفی ملکیان نکته اول به اینجا رســیدم که تا آنجا که در فیلسوف لحظهی زندگی وسع آدم اســت در توان آدم است شخص باید در زمــان حال زندگی کنــد .و زندگی اینجایی او یــک فیلســوف اســت که و اکنونی داشــته باشــد .و حتیالمقدور سیر در از فلســفه جهان خــودش را خلق گذشته و سیر در آینده نداشته باشد .نکته دوم به کرده اســت و افکار و اندیشههای نظر میآید که زندگی را باید به حد ضروریات او همیشــه بــرای اهــل تفکــر، اکتفــا کرد ،هرگز نباید زندگی را اجازه داد که میــل کند به طرف تجمل یا میــل کند به طرف چالشبرانگیز بوده است. اشــراف یگری .یــا حتی میل کند بــه طرف رفاه عنان گســیخته .مــن واقعاً تأکیدم بر این اســت و بــا تمام وجــودم درم ییابــم ،زندگی در حد ضروریات اســت که انســان را اجــازه م یدهد استعلا پیدا کن د .و نکته ســوم هم بی اعتنایی به ارزش داوری انسانها که نه ستایش و نکوهش ۱۳۴
در جستجوی مفهوم زندگی نه هورا کشیدن و نه هو کردن هیچ کدامش در آدم تأثیر نداشــته باشد .نکته چهارم هم سطح توقعم را از انســا نها اگر بتوانم به صفر برسانم و اگــر نمیتوانم به صفر برســانم تا جایی که ممکن اســت فتیله توقعــم را از دیگران پایین بکشــم .و اما نکته پنجم اینکه سپاسمند نسبت به هســتی باشم ،بدانم هســتی چقدر چیزهایی در اختیار من گذاشــته که میتوانست نگذارد که در اختیار دیگران نگذاشته و کما اینکه در اختیار من هم خیلی چیزها را نگذاشــته است. همی نهایی هم که در اختیار من است میتواند نباشــد و من نمیتوانم گریبان کسی را بگیرم. یک نوع عشــق به سرنوشت و سپاسمندی از همه آنچه دارم و همــه آ نچه ندارم .من این عشــق به سرنوشــت را که رواقیون هم بر آن تأکید م یکردند واقعا اکسیر اعظم در زندگی م یدانم ،و این اســت که آدم بر آ نچه برایش پیش م یآید عشق بورزد و راضی باشد و تکبر پیــدا نکنــد .البته این معنیاش این نیســت که دســت به عمل نمیزند ،نه مــن هر چه وظیفه ام هســت انجام م یدهم ،اما هرچه هســتی در واکنــش به انجام وظیفه برایم پیش اورد از آن استقبال خواهم کرد. ۱۳۵
نقاش نقش زندگی و مرگ رضوان صادقزاده او هنرمندی اســت که زندگی را زادهشــدن ،رنج کشیدن، در جریــان حرکت ســریع و کند آن دم بر نیاوردن ،مردن. در کاغذ سیاه و سفید تفکر به تصویر میکشد ،و خالق لحظ هی فکر کردن م یشود. ۱۳۶
در جستجوی مفهوم زندگی عبدالله اسکندری هنرمند صورتگر زندگی یک آمدن، دیدن و او هنرمندی اســت که برای بازی رفتن. ... کــردن در زندگی به شــما صورتی دیگر میبخشــد ،گاهی شاد و گاهی غمگین .او میتواند شما را به انسانی دیگر تبدیل کند ،تا لجظ های نقشــی دیگر از خودتان را بازی کنید. ۱۳۷
معماری زندگی محمدمهدی محمودی معمار هنرمند دوران زندگی او معمــاری اســت کــه هنــر در جریان زندگیاش احســاس میشود. فکر م یکند و خلق م یکند .رد تفکر و عشق به زندگی در تمام کارهایش احساس م یشود. از نظر من زندگی دورا نهایی متفاوت است ،اینکه در چه سنی این صحبت را پیش بکشی و همچنین کنار تفاوت این دورا نها حرفه و خانواده هم نقش دارد .انسان زمانی که کودک است همیشه انتظار دارد که بزرگ شود و زودتر بزرگ شود ،ولی زمانی که انسان سنش بالاتر میرود میگوید چقدر زود گذشت .بهنظر من هرکدام در جایگاه خودش درست است .مانند همین روال را هم برای کار حرفه ای داریم یعنی زمانی که انسان هنوز حرفه ای انتخاب نکرده از او که سوال میکنند ،اندیش هی بلند پروازی دارد و به فرض میگوید میخواهم خلبان بشوم ولی وقتی همین سمت رابدستم یآوردمیفهمدکهدنیاخیلیبزرگترازاینحرفهااست.ونگاهشکمیکلانتر میشود بنابراین سوال شما که زندگی چیست ؟ یعنی چه زمانی این سوال از انسان پرسیده شود پس ســن و حرفه در کنار اینها مهم اســت .بســیاری از حرفه خود راضی هســتند و زندگی را خیلی شــیرینتر میبینند و حرف های دارند که بیشــتر از سی ســال به آن مشغول هستند .مورد مهم بعدی خانواده اســت .انسان با خانواده بزرگ م یشــود .پدر ،مادر ،خواهرو برادر .مهمتر از همه پدر و مادر هستند .وقتی که بزرگتر شد از آنها خیلی دور میشود ب هخاطر اینکه ازدواج میکند و تشــکیل خانواده میدهد و شاید هم نسبت به پدر و مادرش کمی ب یمهری و ک متوجهی کند، ۱۳۸
در جستجوی مفهوم زندگی ولی وقتی که کمیبزرگتر شد متوجه م یشود همان کاری را که بــرای پدر و مادرش انجام نــداده ،فرزندانش هم برای او انجام نم یدهند. و اینجا اســت که فرد به این نتیجه میرسد که نباید انتظار زیادی داشــته باشد که فرزندانش هم برای او کاری انجام دهند .زندگی چیست؟ هرلحظهاش نســبت به سنی که هستیم متفاوت اســت .زندگی که اگر همه اش شــادی باشد فایدهای ندارد ،زندگیای که همه چیز در آن آماده باشد که دیگران آماده کنند اصل ًا لذتی ندارد و انســان را به ســمت افسردگی م یبرد. زندگی خوب است که فرازو نشیب و پستی و بلندی داشته باشد. ۱۳۹
معماری زندگی تارا اوتادی هنرمند نمایش کوتاه زندگی زندگــی فرصتی اســت که به ما داده شــده تــا نمایشــی را با امکانــات محــدود و مصائب او هنرمندی اســت کــه نمایشنامه بســیار در کنار دیگران اجرا کنیــم .تفاوت آن زندگی خــودش را کارگردانی میکند. با نمای شهــای تئاتر در این اســت که هر کس نقاشی لحظه بودن را به تصویر میکشد کارگردان نقش خود است و این ،صحنه را مملو و از هــر فرصتی برای خلــق یک اتفاق از تنوع و غیرقابل پی شبینی میکند .اگر در این نمایــش در حال لذت بردن اجــرای نقش خود خوب استفاه م یکند. با تمام توان و در آرامش تمام باشــیم زمانیکه فرصتمان تمام شد افسوس و اندوهی نخواهیم داشــت و اگر محو تماشــای نمایش دیگران و در حســرت نقشهای آنان و یا نگران نظر آنها در مورد نقش خودمان باشــیم در لحظه وداع با کوله باری از افسوس و نقشی اجرا نشده صحنه را ترک خواهیم کرد. ۱۴۰
در جستجوی مفهوم زندگی نوازندهی زندگی در لحظ هی بودن او هنرمندی است که میتواند ساز را به جادوی زمان اتصال دهد .وقتی ساز میزند دست و قلب و جان شما متوقف م یشود و بعد از یک سکوت طولانی میگویید این همان صدای زیبای زندگی است. سیاوش عربخانی در لحظــه زندگــی کــن ،تــا فــردا افســوس کمتــری بخــوری. زندگــی یعنــی یــک روز از خــواب بیدار م یشــوی و م یبینی کســی که از همه بیشتر دوستش داشتی دیگر نیست. ۱۴۱
معماری زندگی هنرمند هنرهای زندگی کامبیز برنجی او هنرمنــدی اســت کــه هنرهــای زندگی را درآغــوش کشیدهاســت .زبــان زیبای هنــر را با افــکارش دوباره بیــان م یکند هر چنــد از نظر او داســتان زندگی پیچیده اســت اما او با نقشهای افــکارش بر صفح هی زندگــی مفاهیم خودش را خلق م یکند .طعم افکارش زیباست ،اگر صحبت از هنر شــود او یک متخصص اســت ولی جالب است که با تمام پیچیدگ یها ساده سخن میگوید. درک زندگی برای او همان چیزی اســت که باید باشد. ۱۴۲
در جستجوی مفهوم زندگی داســتان زندگــی حکایتی پیچیده اســت شــایدد لخوش بودن به سطحیترین کارهای که انســان همیشه ب هدنبال کشــف رازهای آن روزمره اســت چون ممکن است هرگز نتوانیم بــوده ،اما هرگز جواب درســتی برای آن پیدا به خوشبختی بزرگی که آرزو داریم برسیم. نکردهاست.اما برای من داستان زندگی خیلی یک عطســه با صدای بلند و شکستن قلنج ســاده اســت .به نظر من همه چیز در جهان به از شادترین لحظات زندگ یام است .وقتی که صورت اتفاقی درســت شــده و هیچ سری در کاملا ســیر هستی هیچ غذایی برایت خوشمزه نیســت .شــاید اینها همه بــرای توجیه کردن آن نهفته نیست. ما ب هطور اتفاقی وارد جهان هستی شدیم و وضعیت زندگ یام است ولی احساس میکنم ب هزودی از آن خارج خواهیم شــد .اوایل فکر الان شــرایط خوبی برای درک معنای زندگی م یکردم برای به دســت آوردن خوشبختی و دارم. پیدا کــردن راه زندگی کارهــای زیادی باید گاهــی در تاریکــی شــب درخشــندگی انجــام بدهــم ،اما حالا کــه بیشــتر راه را طی ستارهها... کــردهام با کوچکترین چیزها شــاد م یشــوم و از ســادهترین کارها لذت م یبــرم .زندگی ۱۴۳
معماری زندگی امیر حسین شایگان زندگی بخشــی از چرخهی طبیعت اســت و جبر مطلــق! وهیــچ اختیاری. کاملا برنام هریزی شــدهایم ،ژنهای ما سند این جبرند. مگر گلی کــه م یرویــد اختیاری داشته؟ ما هم از طبیعتیم مگر غیر از این است؟ و کاملا معتقدم با مرگ تمامیم مگر م یشــود ثابت کرد دنیای یک شــیزو فرنی درست است یا توهم ما؟ تمــام احســاس و تفکر مــا فعل و انفعالات شیمایی مغز است بیایید ثابت کنید چیزهایی ک هیک شیزو فرنی میبیند غلط است و ما درست میبینیم ؟ عکاس جبر مطلق زندگی زندگی لحظه است و هنرمندانی توانستهاند لحظه را در دستان خود بگیرند و لحظ های زندگی را دوباره بســازند .او هنرمندی است که پرســشها و افکارش جنــس متفاوتی در ثبت لحظ ههایــش در عکس را به او هدیه داده است. ۱۴۴
در جستجوی مفهوم زندگی عبد الرحمان باطوری زندگی پُر از خالی بود نهای جدیدی هســت ،هر چقدر که جلوتر م یرویم به نمیدان مهای بزرگتری میرسیم فقط باید بیشتر وقتمان را صرف زمان حال کنیم. هنرمند دوتار و آوازهای زندگی شــاید زندگی یک موســیقی اصیل باشد که برای درک آن باید گوش شــنیدن عشق را تمرین دهیم .او هنرمندی است که با دوتار و صدایش آواز زندگــی را م یخواند و باور آدمی را ازتکرار لحظههای بی معنا به ســوی نور م یبرد تا خود را بیابیم. ۱۴۵
معماری زندگی محمدعلی صفورا واقعیت این اســت کــه زندگی برای من خیلی زیبا اســت ،تمام اجزایش ،تمام لحظاتــش و تمام جنبههایــش .بزرگترین موهبتی کــه خداونــد در اختیار زندگی انسان گذاشته اســت خود زندگی است، پس زندگی زیباســت ،قطعــاً. ..و اما هر زندگی فراز و نشی بهایی دارد. هنرمند خالق رنگ موهبت زندگی او هنرمندی است که بسیار تحقیق و پژوهش کرد هاســت تا از اتصال نقطههای زیبای زندگی تصویــری از زیبایــی و هندســه لبخند بســازد. او فرازونشــی بهای زندگــی را م یدانــد ولــی بــاور دارد زندگی زیبا اســت .و جنس افکار او م یتوانــد خالق قل بهایی به زیبایی قلب هنرمند و پرمهر خودش باشد. ۱۴۶
در جستجوی مفهوم زندگی نقاش نقشهای پررنگ زندگی اوهنرمنــدی اســت که از جــادوی زمــان در کارهایــش اســتفاده م یکنــد .طــوری که شــاید نق شهــای او در زندگی برای قر نها بعد باشــد .او میتواند زمان حال ،گذشــته و آینده را به هم پیوند دهد .و در کارهایش لحظه زیستن در زمان حال را بشکند و تعریف خودش از زمان را بسازد. بهمن بروجنی زندگــى زيســتن در زمان حال است. ۱۴۷
معماری زندگی هنرمندخالق تفکر زندگی بهمن پناهی یــک هنرمند میتوانــد خالق معنــای زندگی زندگی همین پرسش و پاس خها باشد .گاهی با خطوطش از جوهر و کاغذ و گاهی است. با قطعه ای از موســیقی ضربــان زندگی .او گاهی میپرسد .گاهی پاســخ میدهد .پاسخ او پرسشی م یســازد که جان آدم یدوباره تــازه م یگردد ،و او همان هنرمندی اســت که پرسش و پاسخش به زندگی ،عمر زندگی را ساخته است. ۱۴۸
در جستجوی مفهوم زندگی بابک کریمی زندگــی یک ســرک کشــیدن از پنجره هنرمند نقشهای ماندگار زندگی است. اگر همــ هی ما بازیگــران نقشهای خودمان باشیم بهراستی چه کسی بهترین نقش را بازی کرده اســت .او هنرمندی اســت که از پنجره زندگــی به زندگی نگاه میکند .شاید یک نگاه کوتاه .ولی او خالــق معنــای بازی همــان یک نگاه کوتاه است .جنسی از هنر که به کوتاهی ســرک میکشد و از پنجره هستی طلوع زندگی را تماشا میکند. ۱۴۹
معماری زندگی علی اصغرزاده هستی و هســتیدن در عین حال پیچیدهترین و بدیهیترین مفهوم در زندگی ما است .وجود امری بدیهی و درعین حال بســیار کتوم اســت. کتوم یعنی خود را کتمان میکند. معمار متفکر در هستی او معمــاری اســت که قلبــش را دنبال میکند و در جغرافیایــی که ضربان قلبش بخواهد ،معنای زندگی را م یســازد .فرقی نمیکند با چه زبانی باشــد .زبان هنر ،زبان معماری ،زبان فلســفه .او هستی را با قلبش دنبال میکند . ۱۵۰
Search
Read the Text Version
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
- 6
- 7
- 8
- 9
- 10
- 11
- 12
- 13
- 14
- 15
- 16
- 17
- 18
- 19
- 20
- 21
- 22
- 23
- 24
- 25
- 26
- 27
- 28
- 29
- 30
- 31
- 32
- 33
- 34
- 35
- 36
- 37
- 38
- 39
- 40
- 41
- 42
- 43
- 44
- 45
- 46
- 47
- 48
- 49
- 50
- 51
- 52
- 53
- 54
- 55
- 56
- 57
- 58
- 59
- 60
- 61
- 62
- 63
- 64
- 65
- 66
- 67
- 68
- 69
- 70
- 71
- 72
- 73
- 74
- 75
- 76
- 77
- 78
- 79
- 80
- 81
- 82
- 83
- 84
- 85
- 86
- 87
- 88
- 89
- 90
- 91
- 92
- 93
- 94
- 95
- 96
- 97
- 98
- 99
- 100
- 101
- 102
- 103
- 104
- 105
- 106
- 107
- 108
- 109
- 110
- 111
- 112
- 113
- 114
- 115
- 116
- 117
- 118
- 119
- 120
- 121
- 122
- 123
- 124
- 125
- 126
- 127
- 128
- 129
- 130
- 131
- 132
- 133
- 134
- 135
- 136
- 137
- 138
- 139
- 140
- 141
- 142
- 143
- 144
- 145
- 146
- 147
- 148
- 149
- 150
- 151
- 152
- 153
- 154
- 155
- 156
- 157
- 158
- 159
- 160
- 161
- 162
- 163
- 164
- 165
- 166
- 167
- 168
- 169
- 170
- 171
- 172